بی‌درکجا

اصغر زارع کهنمویی؛ روزنامه‌نگار و پژوهشگر

بی‌درکجا

اصغر زارع کهنمویی؛ روزنامه‌نگار و پژوهشگر

بی‌درکجا

تارنمای اصغر زارع کهنمویی
روزنامه‌نگار: اندیشه، سیاست، فرهنگ و قومیت؛
پژوهشگر: تاریخ معاصر، جهان اسلام، مسائل آذربایجان و قفقاز؛

برای آشنایی بیشتر با من و نقد دیدگاه‌هایم، به منوی «حیات» در ابتدای صفحه بروید. در آنجا به‌سنت زندگی‌نامۀ خودنوشت، «تجربۀ زیسته»‌ام را دوره می‌کنم.

mail: asghar.zareh@gmail.com

این تارنما، تازه راه‌اندازی شده و در حال تکمیل است.

بایگانی

اصغر زارع کهنمویی؛ آرمان: اخلاق حرفه‌ای روزنامه‌نگاری یکی از مهمترین چالش‌های مطبوعات ما است. این بحث، بارها و بارها توسط اساتید و صاحب‌نظران ارتباطات طرح شده اما آنچه ناگفته مانده، سنت روزنامه نگاری در این کشور و میانه‌اش با تاریخ اخلاق حرفه‌ای است. اخلاق حرفه‌ای روزنامه‌نگاری یعنی چه؟ اساسا چرا و چگونه روزنامه‌نگاران به ضرورت نگارش متون ارزشمند اخلاق حرفه‌ای رسیده‌اند؟ برای اولین بار، چه کسانی پیش‌نویس‌ این متون را نوشتند؟ در ایران و جهان، این متون ارزشمند چه فرجامی داشته‌اند؟ پروفسور کاظم معتمدنژاد، پدر علم ارتباطات ایران که افزون بر تخصص دانشگاهی در روزنامه‌نگاری، حقوقدان و فارغ‌التحصیل حقوق از دانشگاه سوربون است، همان فردی که یک‌تنه بسیاری از قوانین مدرن حقوق و اخلاق حرفه‌ای مطبوعات را پیش‌نویسی کرده و برای تصویب و اجرای آن‌‌ها تلاش بسیار به خرج داده است. نکته مهم این گفتگو، ضرورت جایگزینی شورای عالی رسانه بر معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد و لغو هرگونه قانون صدور مجوز است. شاید باور نکنید که این استاد معتبر حقوق و ارتباطات صراحتا بگوید: «در جهان حاضر، آزادسازی انتشار مطبوعات یک اصل مهم است. باید قانون کسب امتیاز و مجوز از بین برود و همچنین، باید ضرورت ثبت در دفتر هم از بین برود و درج نشانی و اسم ناشر کافی است.»

 

برای ورود به بازخوانی چنین تاریخی، بهتر است ابتدا به این سوال بپردازیم که اساسا، روزنامه نگاری چیست و ژورنالیسم با چه سپری کردن چه فرایندی به مقوله‌ی اخلاق حرفه‌ای مطبوعات می‌رسد؟

روزنامه‌نگاری یک خدمت عمومی است. هدف رسانه‌ها بیش از هر چیز آگاهی مردم و راهنمایی جامعه و راهنمایی مسوولین است و این مسوولیت مستلزم این است که اصول اخلاقی باید رعایت بشود تا آن کار درست انجام شود. از طرف دیگر هر حرفه‌ای و فعالیتی یک مبانی حقوقی هم دارد. درباره مطبوعات و رسانه‌ها، آزادی اساس کار است. روزنامه‌نگار برای این خدمت می‌کند که آگاهی عمومی به جامعه بدهد و برای این کار، باید از آزادی برخوردار باشد. بنابراین نهاد قدرت باید امکاناتی را فراهم کند که آزادی روزنامه‌نگار را تامین کند تا روزنامه‌نگار بتواند کار خود را انجام دهد. کا روزنامه‌نگاری علاوه بر اینکه یک آزادی است یک حق همگانی است. همگان برای دسترسی به اطلاعات و حق دانرد و روزنامه‌نگار برای در اختیار قرار دادن اطلاعات باید آزادی داشته باشد. اما روزنامه‌نگار در برابر این آزادی، مسوولیت هم دارد. هیچ وقت آزادی بدون مسوولیت تعریف نمی‌شود. این از دو چنبه مطرح است؛ یکی از لحاظ حقوقی و دیگری از لحاظ اخلاقی. مسوولیت‌های حقوقی معمولا در قانون پیش‌بینی می‌شوند. روزنامه‌نگار مثل هر کسی که خدمات اجتماعی انجام می‌دهد قاعدتا به قوانین آشنا است و سعی می کند وظایف خود را صحیح انجام دهد اما در کنار مسوولیت حقوقی یک سری وظایف اخلاقی هم دارد. اینجا است که اصول اخلاقی روزنامه نگاری مطرح می‌شود.

 

اخلاق حرفه ای روزنامه نگاری از کجا سرچشمه گرفته و چه تحولاتی را پشت سر گذاشته است؟

من فکر می کنم باید از چنبه ها تاریخی شروع کنیم که چرا مخصوصا در دوره‌های اخیر اخلاق روزنامه‌نگاری مورد توجه قرار گرفته است. به‌طور کلی اگر با دیدگاه انتقادی و واقع‌بینانه نگاه کنیم، گفته می‌شود از زمانی که روزنامه‌ها تجارتی شده‌اند، اخلاق هم اهمیت پیدا کرده است. در کشورهایی مثل کشور خود ما مطبوعات از دوران استبدادی شروع کردند. در این زمان‌ها چون آزادی وجود نداشت، تعداد باسوادها هم کم بودند. بنابراین مطبوعات مورد اقبال عمومی قرار نمی‌گرفت و به همین جهت محتوای مطبوعات ضعیف بود. بنابراین در دوران استبدادی نظر روشنفکرها نسبت به روزنامه‌ها مثبت نبود. محتوای روزنامه‌ها را سطح پایین می‌دانستند و می‌گفتند این‌ها، افراد نادان را تغذیه می‌کنند و افراد بافضیلت و عاقل را راهنمایی نمی‌کنند. بدین جهت، آثار فلاسفه روشنگری،، نسبت به روزنامه‌نگاری دید خوبی ندارد. این دیدگاه حاکم بود تا اینکه در دوران انقلاب فرانسه و جنگ‌های استقلال آمریکا و تحولات انگلیس، دور دوم تحول مطبوعات شکل گرفت.

 

در این دوره، اصول اخلاقی روزنامه‌نگاری رعایت می‌شود؟

بله، چون سود مادی مورد نظر نیست. قدرت سیاسی در قالب آرمان‌های عموم قرار می‌گیرد. به همین جهت روزنامه‌های آن دوره تا حدودی اصول اخلاقی را رعایت می‌کنند. در بررسی هابرماس آنجا که درباره فضای عمومی صحبت می‌کند اصول اخلاق را مورد تاکید قرار می‌دهد و خیلی به مسائل نظری اهمیت می‌دهد. از این دوره به بعد، بحث اخلاق رسانه‌ای مطرح می‌شود. بعد از انقلاب فرانسه، امانوئل کانت در بررسی اصول اخلاقی، بر اخلاق نویسندگی تاکید می‌کند و جامعه عفلایی را مبتنی بر جامعه اخلاقی می‌داند. اوج توجه روزنامه‌ها به اخلاق زمانی است که در اواسط قرن نوزدهم، روزنامه‌ها کم‌کم، تجاری می‌شوند. از همین زمان که روزنامه‌ها تجاری می‌شوند، به اخلاق رو می‌کنند و برای جبران جنبه‌های منفی مطبوعات، در خدمت مردم درمی‌آیند. روزنامه‌‌نگار به کسانی فکر می‌کرد که برای جامعه مبارزه می‌کنند.

 

در همین زمان هم بود که بحث رکن چهارم دموکراسی درباره مطبوعات، مطرح شد.

دقیقا آرمان روکن چهارم دموکراسی در این دوره، فکر همه روزنامه‌نگاران را به خود مشغول کرده بود و هیچ روزنامه‌ای برخلاف این آرمان عمل نمی‌کرد. اما از وقتی که از 1830 به بعد، آگهی‌ها وارد روزنامه‌ها شدند، کم‌کم منافع تجاری هدف اصلی قرار گرفت و مطبوعات از همین هدف تامین نقش چهارم دموکراسی غافل شدند و کم‌کم به جایی رسیدند که در اواخر قرن نوزدهم، روزنامه‌نگاری جنجالی تحت عنوان انقلاب مطبوعات به وجود آمد. در همین زمان اخلاق روزنامه‌نگاری مطرح می‌شود تا بتوانند روزنامه‌نگاری جنجالی را مهار کنند. در این میان، دیدگاه‌های اقتصادی ژاک کایزر، درباره لطمات مطبوعات تجاری به روزنامه‌نگاری اصولی بسیار مهم است. او در کتابی با عنوان «مرگ یک آزادی» به‌مانند خطابه‌های سیاسی پرشور، از آثار و نتیج عملکرد مطبوعات تجاری انتقاد کرده است. وی می‌گوید؛ پس از انقلاب اگرچه آزادی تامین شده است اما مالکان روزنامه‌ جز به آزادی خود به چیز دیگری فکر نمی کنند. دیگر مثل قبل، هرکسی که توانایی روزنامه‌نگاری داشت، نمی‌تواند وارد مطبوعات شود. باید از مالکان تجاری روزنامه‌ها بخواهد که او را به روزنامه ببرند. پیش از این خوانندگان روزنامه‌ها را با توجه عقاید منتشر شده انتخاب می‌کردند ولی الان با توجه به مطالب سرگرم‌کننده‌ای که مالکان ترجیح می‌دهند، انتخاب می‌کنند.

کار به جایی می‌رسد که «هرست» مدیر بزرگترین روزنامه‌ی نیویورکی، خبرنگار به کوبا می‌فرستد تا درباره‌ی دختران زندانی کوبا، عکاسی و گزارش تهیه کند. کوبا به او می‌گوید اگر تو تصویر بفرستی من جنگ را شروع می‌کنم. به این ترتیب کار روزنامه‌نگاری نه تنها برای پاسداشت حقوق بشر و اصول اخلاقی نیست بلکه تبدیل به وسیله‌ای برای شروع جنگ خونین آمریکا و اسپانیا بر سر کوبا می‌شود که طی آن هزاران نفر از بین می‌روند.

این شرایط منفی سبب شد که که عده‌ای از روزنامه‌نگاران به این فکر بیافتند که باید کاری انجام دهند. به همین دلیل از دوران بعد از پایان جنگ جهانی اول، عده‌ای از روزنامه‌نگاران در انگلیس و آمریکا و فرانسه به این فکر افتادند که اوصل اخلاقی روزنامه‌نگاری را تنظیم کنند و از روزنامه‌نگارها بخواهند که له آن عمل کنند. این منشور اولین بار در سال 1918 از طرف سندیکای ملی روزنامه‌نگاران فرانسه به تصویب می‌رسد و در سال 1938 تکمیل می‌شود. آخرین تجدید آن نیز در مارس 2011 انجام شده است.

 

عمده‌ترین تغییرات سال 2011 دچه بوده است؟

موارد مهمی به آن اضافه شده است. مانند این نکات: «روزنامه‌نگارِ شایسته‌ی کار روزنامه‌نگاری کسی است که از هیچ جا، از جمله در یک موسسه و اداره، پول دریافت نمی‌کند و حیثیت روزنا‌مه‌نگاری خود را با پول عوض نمی‌کند. سعی نمی‌کند از نفوذ خود استفاده کند و فضایی ایجاد که کند که باعث شود شغل روز‌نامه‌نگاری‌اش مورد سوءاستفاده قرار گیرد.» همچنین در این تجدیدنظر آمده است؛ «روز‌نامه‌نگار نباید از آزادی مطبوعات در جهت هدف‌های شخصی خود استفاده کند. اصالت شغل روزنامه‌نگاری ایجاب می‌کند که بین روزناه‌نگاری و روابط عمومی تفکیک قائل شود. باید سعی کند که اگر مطلبی را از همکاران خود نقل می‌کند، اسم آن‌ها را بیاورد و کار همکاران خود را به‌نام خود نزند.» این تاکید نشان می‌دهد که متاسفانه این امر، در غرب نیز رایج است. نکته مهم دیگری که در این تجدید نظر آمده است، این است که «روزنامه‌نگار سعی نمی‌کند علیه همکاران خود عمل کند با این عنوان که برود بگوید من با شرایط ارزان‌تری کار می‌کنم و باعث شود که همکارش برکنار شود. سعی می‌کند مثل همیشه، اسرار حرفه‌ای خود را حفظ کند و به آنجا نرسد که کار خود را با پلیس و قاضی یکی بداند. یعنی روزنامه‌نگار قاضی و پلیس نیست» اینها نکات جدید منشور هستند. در کل در اینجا روزنامه‌نگاری اخلاقی مطرح می‌شود.

 

مراد از روزنامه نگاری اخلاقی چیست؟

مراد، تمام اصول اخلاقی حرفه‌ای است که اسمش را روزنامه‌نگاری اخلاقی گذاشته‌اند. این را اخیرا، رییس فعلی فدراسیون بین‌المللی روزنامه‌نگاران آقای «ایوان رایت» بیان کرده است. رایت، کتابی هم تحت همین عنوانِ «روزنامه‌نگاری اخلاقی» منتشر کرده می‌گوید؛ «روزنامه‌نگاری اخلاقی، روزنامه‌نگاری‌یی است که بر سه اصل مبتنی است اصل اول این است که حقیقت را بگوید. اصل دوم این است که استقلال و انصاف را رعایت کند. اصل سوم این است که بر اصول همبستگی و بر اصول بشریت تکیه کند.» او این سه اصل را مورد تاکید قرار می‌دهد و می‌گوید؛ اگر روزنامه‌نگار، این سه اصل را رعایت کند می‌شود بر او، عنوان روزنامه‌نگاری اخلاقی قائل شد.

 

مابین سال‌های 1918 تا 2011، اخلاق حرفه‌ای روزنامه‌نگاری چه تحولی را پشت سر می‌گذارد؟

فرانسوی‌ها در 1918 منشور حقوق و وظایف روزنامه‌نگاران را ارائه می‌کنند و در سال 1938 آن را تجدید نظر می‌کنند. در سال 1923 انجمن روزنامه‌نگاران آمریکا تحت تاثیر انتقادات آقای «والتر لیپمن» روزنامه‌نگار و متفکر آمریکایی، علیه روزنامه‌نگاری جنجالی قرار می‌گیرند. او از روزنامه‌نگاران انتقاد می‌کرد که شما هم انقلاب روسیه را نادرست معرفی کردید و هم در جنگ جهانی، واقعتی‌ها را فراموش کرده و جنجال راه انداختید. در سال 1923 روزنامه‌نگاران جمع می‌شوند و اوصل اخلاقی روزنامه‌نگاری را تدوین می‌کنند.

انگلیسی‌ها هم در سال 1936 این کار را شروع می‌کنند بعد به ترتیب، نروژی‌ها، سوئدی‌ها و فنلاندی‌ها، شوراهای مطبوعاتی تشکیل می‌دهند و اوصل اخلاقی را در قالب اساسنامه آن شورا قرار می‌دهند وب دین ترتیب شوراها مرجعی می‌شوند که روزنامه‌نگاران، نمانیدگان خود را در آن انتخاب می‌کنند و این شورا به شکایت خوانندگان و همکاران خود رسیدگی می‌کنند. این رسیدگی عین دادگاه‌ها است اما نه از لحاظ حقوقی، بلکه از لحاظ اخلاقی. این روش بعدها در دنیا باب می‌شود و هر جا که بحث اصول اخلاقی مطرح می‌شود، ضرورت تاسیس شورای رسانه یا شورای مطبوعات مطرح می‌شود. بعد از جنگ جهانی دوم، انگلیسی‌ها با تاسیس شورا اصول اخلاقی مطبوعات را پایه‌ریزی می‌کنند که این شورا یک نمونه می‌شود. در عین حال سازمان‌های بین‌المللی هم کار خود را در کنار شوراها انجام می‌دهند. همین فدراسیون بین‌المللی روزنامه‌نگاران در سال 1926 در ژنو، در کنار مجمع عمومی جامعه ملل دائر شد و بعد از پایان جنگ جهانی دوم فعالیت خود را از سر گرفت. اگرچه در میانه راه انشعابی صروت می‌گیرد و کمونیست‌ها فعالیت خود را جدا از فدراسیون شروع می‌کنند و به‌جای فدراسیون بین‌المللی روزنامه‌نگاران، سازمان بین‌المللی روزنامه‌نگاران را در پراگ تشکیل می‌دهند، اما چندان در فعالیت‌ها، تغییری ایجاد نمی‌شود. البته اینها بعد از فروپاشی شوروی، دوباره به فدراسیون می‌پیوندند.

 

یعنی سازمان ملل به روزنامه‌نگاری در این سطح بها داد؟ کشورهای قدرتمند در برابر تصمیمات آن، چه رفتاری داشتند؟

در جامعه ملل که با جنگ جهانی دوم تاسیس شد، از سال 1951 شروع به نگارش اصول اخلاقی رونامه نگاری کردند. ابتدا کشورهای بزرگ استقال کردند اما وقتی کارشناس‌ها متن را در اختیار آن‌ها قرار دادند، شروع به کارشکنی کردند.

 

چرا؟ چرا این کشورها با تصویب این اصول اخلاقی مخالفت کردند؟

می گفتند چون در کشورهای جهان سوم آزادی نیست، دولت‌ها با تکیه بر این اصول، روزنامه‌نگاران را تحت تاثیر قرار خواهند داد و این دستاویزی برای اعمال قدرت حکومت‌‌ها خواهد بود.

 

این مخالفت‌ها به کجا رسید؟

سازمان ملل و مجمع عمومی نتوانستند آن طرح را به تصویب برسانند. به همین دلیل، بجای آن، از سال 1970 به بعد، یونسکو اقدام کرد. و بلاخره در سال 1983 اصول بین المللی اخلاق روزنامه‌نگاری توسط یونسکو تصویب شد که همه روزنامه‌نگاران در سراسر جهان باید آن را رعایت کنند. در این میان، شورای اروپا هم وارد قضیه شد و به فکر تدوین اصول حرفه‌ای روزنامه‌نگاری افتاد. شورای اروپا در سال‌های اخیر دو متن تصویب کرده که هر دو در سال 1993 تهیه شده است.

 

سرفصل‌های مهم این قطعنامه‌ها به چه مورادی اشاره دارند؟

قطعنامه شماره 1003 مصوب 1993 مصوب مجمع پارلمانی شواری اروپا دارای موضوعات مهمی است. اولین قسمت آن این است که باید بین خبر و عقیده تفکیک قائل شد و اصول اخلاقی را باید درباره خبر رعایت کرد. چون معمولا در مورد نقل افکار عمومی روزنامه باید آنچه را که روی داده بگوید. در خبر روزنامه نگار نباید نظرات شخصی خود را بگونه‌ای اعمال کند که هیچکس متوجه نشود. بخش دوم مبتنی بر حق اطلاع است حقی که متعلق به همه افراد است و روزنامه نگاران به نمایندگی جامعه از طرف مردم اخبار را به دست می‌آورند و به اطلاع آنها می‌رسانند. بنابراین باید این مسوولیتی را که بر عهده آنها گذاشته شده، به خوبی انجام دهند. بخش سوم آن درباره وظایف روزنامه‌نگاران و ضروت توجه به اصول اخلاقی است. هیچ زمانی نباید اصول اخلاقی را فراموش کرد. بخش بعدی درباره مقرارت حقوقی حاکم بر هیئت‌های تحریریه است که منجر به این می‌شود که از 1960 به بعد روزنامه‌نگاری اروپایی به تاسیس شرکت‌های مطبوعاتی می‌رسد. مشارکت روزنامه‌نگاران در مالکیت و مدیریت روزنامه‌ها به‌صورت اصول  اساسی در‌می‌آید. این قطعنامه همچنین می‌گوید در مواردی که در جامعه برخورد است، روزنامه‌نگار باید به ایجاد آرامش تلاش کند و شرایطی را ایجاد نکند که وضع بدتر شود و تنش بیشتر شود. آخرین بخش هم این است که روزنامه‌نگار برای اینکه اصول اخلاقی را رعایت کند کافی نیست که تنها آن اصولی را که حرفه تصویب کرده اجرا کند خودش هم باید خودش را تحت کنترل قرار بدهد و یک نوع خود انظباطی ایجاد کند و علاوه بر آن، به مقیداتی که شخصا به آن‌ها معتقد است، توجه کند و تنها به اصول اخلاقی گفته شده، بسنده نکند.

 

اما این مسیر در کشور ما چگونه پی گرفته شد؟

در ایران بعد از تاسیس مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ها در سال 1369 ما به فکر تصویب قوانین و اصول افتادیم. در این سال طرح جامعی تهیه کردیم که کلا چند زمینه متمرکز بود. ما چند اصل را برای رسانه های ایران نوشتیم. در اصل اول به ایجاد فضای عمومی آزاد برای فعالیت روزنامه نگاری پرداختیم که باید قانون ها بخصوص قانون اساسی طوری تفسیر شود که اصل انتشار آزادنه مطبوعات را مورد نظر قرار بدهد آنچنان که این مهم، در اولین قانون مطبوعات ایران انجام شد. قانون باید قانونی باشد. ما بعد از استبداد قاجار، ضرورت اخذ مجوز را به مجوب قانون مطبوعات حذف کردیم ولی متاسفانه در قوانین بعدی، دوباره لزوم دریافت مجوز را طرح کردیم. به مجوب همین قانون نخست مطبوعات، برای انتشار یک روزنامه، تنها ارسال یک نامه به وزارت کشور کافی است. ما در طرح سال 69 بر این تاکید داشتیم و هنوز هم تاکید داریم که باید مجوز از بین برود و بر اثر فضای آزاد مطبوعات و حمایت قوه قضاییه و حاکمیت قانون، این آزادی رعایت و تنظیم بشود.

 

شما می فرمایید، مجوز را نباید وزارت ارشاد صادر کند؟ و مثلا بجای آن نهاد دیگری این کار را انجام دهد؟ یا اصلا هیچ نوع مجوزی نیاز نیست؟

نه هیچ مجوزی نباید باشد.

 

جای دیگری چنین الگویی وجود دارد؟

 316 سال است که در انگلستان بر اساس انقلاب مشروطیت، ضرورت کسب اجازه از بین رفته است.

 

یعنی هر کسی که بخواهد می‌تواند بدون این مقدمات، نشریه‌اش را منتشر کند؟

نه.

 

پس؟

بعد از لغو ضرورت اجازه، دو نظام در دنیا به وجود آمد. یکی نظام اعلام‌نامه‌ای و دیگری نظام ثبت‌نامی. که ما در ایران بعد از مشروطه، نظام اعلام‌نامه ای را گرفتیم و گفتیم نیازی به مجوز نیست. هر کسی خواست نشریه‌ای منتشر کند مدارکش را به وزارت کشور بفرستد و اعلام کند که می‌خواهد روزنامه منتشر کند. همین کافی است.

 

یعنی نیازی نیست که وزارت کشور تایید کند و مجوز بدهد؟

نه. اما مدیر روزنامه باید تعهد کند که قانون را رعایت کند. این ایده‌ی درست، متاسفانه بعدها از بین رفت. بعد از انقلاب هم این مساله دیگر اتفاق نیفتاد.

 

اصل دوم طرح شما چه بود؟

دومین اصل، تامین استقلال اقتصادی مطبوعات بود محتوای روزنامه‌ باید طوری شود که خوانندگان جلب شوند. در نتیجه تیراژ روزنامه‌ها افزایش پیدا می‌کند و به تبع آن، آگهی‌های تجاری هم بیشتر می‌شود و می‌تواند به فعالیت خود ادامه دهد. در این میان البته روزنامه می‌توانند از کمک‌های غیرمستقیم دولتی هم طبق ضوابط مشخص بهره‌مند شوند. در چنین شرایطی تیراژ روزنامه‌ها که طبق معیارهای مصوب مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال 1961، ده نسه روزنامه برای صد نفر جعمیت هر کشور است، با هفتاد میلیون جمعیت در ایران، باید روزانه، هفت و نیم میلیون نسخه تیراژ داشته باشند در حالی که تیراژ روزانه روزنامه‌ها متاسفانه، به دو میلیون هم نمی‌رسد. ما در قالب اصل دوم، متن پیش‌نویس میثاق اصول حرفه‌ای روزنامه‌نگاری را آماده کردیم که در یک مقدمه و دو بخش، حقوق روزنامه نگاران و مسولیت‌های آنان را شامل می‌شد.

 

صد متاسفانه آقای دکتر. به اصل سوم برویم. اصل سوم چه بود؟

اصل سوم، ضرورت تامین استقلال حرفه‌ای روزنامه‌نگاری بود. ما این اصل را از قانون 1981 فرانسوی‌ها اتخاذ کرده بودیم و به همین دلیل، عدم نیاز به مجوز را از بین بردیم چون آنها در یک فرجه‌ای به مجوز خیلی اهمیت می‌دادند. اما همین‌ها در سال 1935 کاری کردند که ما در آن دوران نکردیم و آن به رسمیت شناختن اخلاق حرفه‌ای مطبوعات بود. مثل حرفه پزشکی یا وکالت، باید به روزنامه‌نگاری هم اخلاق حرفه‌ای خاص خود را قائل می‌شدیم. در چهارچوب اصل سوم، به تهیه مقدمات قانون استقلال حرفه‌ای روزنامه‌نگاران پرداختیم. تعریف حقوقی از روزنامه‌نگار ارائه کردیم. چگونگی ورورد روزنامه‌نگار به فعالیت‌های مطبوعاتی، طبقه‌بندی مشاغل تحریریه و ... از جمله این مسائل بود. گام بعدی در این قالب، تاسیس شورای عالی رسانه بود که یکی از هدف‌های این شورا رسیدگی به مسائل اخلاق حرفه‌ای روزنامه‌نگاری و هچنین صدور کارت هویت جرفه‌ای روزنامه‌نگاران است. در واقع این شورا، باید جانشین معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد می‌شد. به همین جهت، ما تصمیم گرفتیم در مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه، پیش‌نویس‌هایی را برای قوانین مورد نیاز تهیه کنیم که یکی از آن‌ها پیش‌نویس قانون استقلال حرفه‌ای روزنامه‌نگاری بود و دیگری پیش‌نویس پیمان کار جمعی روزنامه‌نگاران و مدیران رسانه‌ها بود.

 

عاقت این پیش‌نویس‌ها به کجا رسید؟

ما چهار متن تهیه کردیم و آن را به وزارت ارشاد دادیم. روی دو متن یعنی اصول اخلاق حرفه‌ای روزنامه نگاران و قانون شورای عالی رسانه‌‌ها کار شد. درباره قانون شورای عالی رسانه‌ها، گروهی از طرف ریاست جمهوری تعیین شدند و متن اول را بررسی کردند و تصویب کردند. در این روند، مدیران انجمن صنفی را هم دعوت کردند. همه امضا کردند در جشنواره مطبوعات هم به امضاء گذاشتند و آنجا هم همه امضا کردند. حتی آقای خاتمی هم به عنوان رییس جمهور، در سال 1384 امضا کرد. اما متن دوم قانون که قانون استقلال حرفه ای روزنامه نگاری بود و باید به تایید مجلس می رسید در مجلس بررسی نشد. گفتند سوالاتی هست که باید پاسخ داده شود. تا اینکه آقای احمدی‌نژاد سر کار آمد. یکبار معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد آقای مختارپور آمدند متن پیش‌نویس اولیه را به آیین‌نامه حرفه‌ای روزنامه‌گاران تبدیل کردند. در نتیجه این کوشش‌ها، در مرداد84، در آخرین روزهای دولت هشتم، سند توسعه مطبوعات ایران تصویب شد. این چهار اصل در این سند مورد تاکید قرار گرفته است. اگر این کار ادامه پیدا می‌کرد الان بسیاری از مشکلات حل می‌شد.

 

چرا اجرایی نشد؟

دیگر شاید گذاشتند برای بعد.

 

نکات بسیار مهمی در این اسناد هست. نگاه‌ها چگونه است که این‌ها اجرایی نمی‌شود؟

یکی از هدف های تاسیس شورا این بود که شورا آنچنان که در کشورهای دیگر فعالیت می‌کند، عمل کند. مثل افغانسان، عراق، آذربایجان و ... . در این کشورها شوراها جانشین وزارت فرهنگ و ارشاد هستند. این یکی از تحولات اساسی است. ضمنا امروزه حتی، ثبت نام برای انتشار روزنامه ها و حتی فرستادن اعلام نامه هم از بین رفته است.

 

حتی اعلام‌نامه هم از بین رفته؟

بله چند سال است تاکید می کنند که ذکر آدرس کافی است. اسم ناشر و آدرس در شناسنامه نشریه باشد کافی است. روزنامه باید منتشر بشود اگر جرمی صورت گرفت باید در دادگاه جواب بدهد. برای انتشار هیچچ نیازی برای کسب اجازه نیست، نیازی به ثبت در دفتر ارشاد نیست و حتی اعلام‌نامه هم لازم نیست. تحول دیگر اینکه، جرایم مطوباعتی مدنی شده‌اند و جنبه جنایی خود را از دست داده‌اند.

 

یعنی جرم اطلاق نمی شود؟

چرا جرم اطلاق می شود اما جرمی که به جریمه منتهی می‌شود، زندان ندارد و کیفری نیست.

من دو سال پیش مقاله‌ای را برای ایسنا نوشتم که در آن چهار دگرگونی مهم را در قورانین رسانه‌ای یادآوری کرده‌ام. اولی تاکید فراوان بر تحقق حق همگان و دسترسی آزادنه به اطلاعات که در این سند توسعه مطبوعات هم آوردم. اصل دوم آزادسازی انتشار مطبوعات است باید کسب امتیاز و مجوز از بین برود و همچنین، ضرورت ثبت در دفتر هم از بین برود و درج نشانی و اسم ناشر کافی است. سومین دگرگونی هم اینکه جرایم مطبوعاتی، مدنی و غیرجزایی شده‌اند بنابراین هرگونه تعطیلی روزنامه و دستگیری رونامه‌نگار غیرقانونی و ناقض حق دسترسی آزادانه همگان به اطلاعات است.

لینک مطلب در :

آرمان / پنجشنه 11 آبان 91 صفحه شش

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی