من حیران گردنه های توام
- ۰ نظر
- ۲۸ بهمن ۹۱ ، ۱۹:۵۶
اصغر زارع کهنمویی؛ اعتماد: مدتها است، بحثی نوستالوژیک و دردآور در میان چیزخوانِهای جامعه ما جریان دارد اینکه چرا ما که در دههی چهل و پنجاه، روشنفکران و متفکران بسیار غولآسایی در ادبیات و سیاست داشتیم ولی دیگر اینها تولید نمیشوند. جامعه روشنفکری بهشدت متوسطالقامه و حتی ضعیفالجثه شده است. چرا چنین است؟ پاسخ به این سوال، بیش از هر چیز، نیاز به نقد اخلاقی جامعه دانشگاهی و روشنفکری دارد. گفتگو با دکتر تقی آزاد ارمکی، ذیل سلسله گفتگوهای اخلاق صورت گرفته که مدتی است توسط این قلم دنبال میشود. آزاد ارمکی در این گفتگو، با نقد بیرحمانه فضای آکادمیک، اعلام میدارد: جامعه ما با بحران کانونی مواجه است.
اصغر زارع کهنمویی - بازتاب: سومین دوشنبه ماه ژانویه، روز بزرگی برای آمریکا است، روزی برای تعظیم به یکی از بزرگترین اسطورههای جهانوطنی معاصر. سنت «ذکر و ذاکریان» برخلاف شرق، در غرب خیلی اقبال ندارد. آمریکاییها عادت ندارند، تقویم خود را بهنام بزرگداشت قهرمانان تاریخی خود، قرمز کنند. تعطیلات ملی در این کشور بسیار کم اما بسیار خاص هستند. یکی از این روزهای بزرگ، به تولد مردی اختصاص دارد که بهگفتهی خودش، سفیدپوستان، پدران سیاه او را با زنجیر به آمریکا برده بودند تا آنان را برده خود سازند. او بعدها به آمریکاییهای سفید فهماند که زنجیر پیوندی است میان آنان؛ سفیدهایی که از زنجیر اربابان اروپایی رهیدند و سرزمین خود را وانهادند، بلافاصله، رنگینپوستان را در سرزمین اجدادیشان زنجیر کردند و بهزور به خاک جدید بردند تا تمدن جدیدی را بر پایه دوگانه «ارباب_ برده» بناگذارند. بعدها اما قهرمان به این جامعه دوگانه فهماند که تمدن جدید با دوگانة تبعیض، ره به کامیابی نمیبرد. باید روزی این صحابههای زنجیر، کنار هم و نه برابر هم بنشینند تا ابرتمدن تاریخ معاصر بشر را بسازند.