بی‌درکجا

اصغر زارع کهنمویی؛ روزنامه‌نگار و پژوهشگر

بی‌درکجا

اصغر زارع کهنمویی؛ روزنامه‌نگار و پژوهشگر

بی‌درکجا

تارنمای اصغر زارع کهنمویی
روزنامه‌نگار: اندیشه، سیاست، فرهنگ و قومیت؛
پژوهشگر: تاریخ معاصر، جهان اسلام، مسائل آذربایجان و قفقاز؛

برای آشنایی بیشتر با من و نقد دیدگاه‌هایم، به منوی «حیات» در ابتدای صفحه بروید. در آنجا به‌سنت زندگی‌نامۀ خودنوشت، «تجربۀ زیسته»‌ام را دوره می‌کنم.

mail: asghar.zareh@gmail.com

این تارنما، تازه راه‌اندازی شده و در حال تکمیل است.

بایگانی

۱۷ مطلب با موضوع «وِیــــــــــــــژه :: اقتراح وضعیت تفکر و روشنفکری» ثبت شده است

در طبقه هفتم ساختمانی بلند در نیاوران نشسته‌ایم تا هفت دهه زیست زاهدانه یک ذهن زیبا را دوره کنیم. در تمام پرسش‌هایم پیگیر یک پرسش بزرگ هستم؛ کودک دعانویس و فقیر دهکده ترک‌نشین «چراغ‌تپه» در آن سوی دریای پرآب ارومیه چگونه به فیلسوف پرآوازه و اندیشمند پرنویس عصر ما در شهرآشوب «تهران» تبدیل می‌شود؟ یحیی یثربی تنها یک اسم زیبای پرتکرار رسانه‌ها و ژورنال‌های علمی نیست او به‌واقع یک مکتب است، مکتبی که محصول مرکبی از زیست‌بوم ترکی، فکر فلسفی، طریقت عرفانی و اندیشه دینی است. یثربی از معدود فلاسفه زمانه ما است که داستان می‌نویسد، شعر می‌خواند، فیلم می‌بیند، تفسیر می‌گوید، فلاسفه قدیم را نقد می‌کند و همزمان سیاست‌مداران را زنهار می‌دهد.

زبان تند فیلسوف منتقد حتی در این مصاحبه همدلانه نیز بر دهان چرخید و در حوزه‌های مختلف، دیدگاه‌های جسورانه خود را ارائه کرد. از او درباره رنج‌های دوگانگی زبانی، تضاد طبقاتی و تنازع سنت و مدرنیته پرسیدم، از تردیدها و تنهایی‌هایش، از یاس‌ها و ناامیدی‌هایش، از نقب‌ها و نقدهایش، از خاطرات و خطراتش، از آدم‌ها و خیابان‌ها، از فلسفه‌ورزی‌ها و شاعرانگی‌اش، از ترجمه‌ها و داستان‌هایش و... . اما این گفتگو یک محور بنیادی دارد. تلاش کردم گرانیگاه شخصیتی و روحی این روح منتقد را بازخوانی کنم به باورم آنچه یثربی را یثربی کرده؛ دهکده‌ای در عمق آذربایجان است از جنس همان دهکده‌ای که شهریار را شهریار کرد. «چراغ‌تپه» یثربی و «حیدربابای» شهریار، تکرار مدام قافیه در قصیده بلند نبوغ آذربایجانی است.

یثربی بی‌تردید، همان شهریار است با همه ابعاد عرفانی و معرفتی‌ و با تمامیت روح لطیف و ذهن شریف شهریار. هر دو در پوستین فضای زبان فارسی و جهان اسلامی، در متن جهان ترکی، به‌عنوان یک آذربایجانی نفس می‌کشند. هر دو بیش از هر چیزی مدیون زیست‌بوم آذربایجان هستند. فرق یثربی با شهریار فقط در قالب محصول‌شان است یکی شعر سروده و دیگری فلسفه نوشته است و دیگرانی که متون حقوقی، پزشکی، تاریخی، ریاضی، ارتباطی و... نوشته‌اند. یثربی همانقدر آسان فلسفه می‍‍نویسد که شهریار، دلنوازانه شعر می‌گوید و شهریار همانقدر شورانگیز غزل می‌خواند که یثربی روشنگرانه تحلیل می‌کند. هر دوی آنها، این سادگی، شورانگیزی، دلنوازی و  روشنگری را مدیون همان قافیه نخبه‌ساز یعنی همان کوهپایه‌های معتدل آذربایجان هستند، بله معتدل به معنی واقعی کلمه، هیچ‌یک از آنان شنل خشونت بر دوش نیانداخته‌اند.

گفتگوی سه ساعته ما با فیلسوف منتقد چه‌ها که نمی‌تواند نداشته باشد. این گفتگوی خواندنی به ما می‌گوید که چرا  فیلسوف زمانه ما سهروردی زنجانی را می‌سراید و چگونه منتقد منیت‌های روشنفکری زمانه ما می‌شود و چقدر بر کج‌فهمی‌ها می‌شورد و با چه اضطرابی دل‌نگران زبان مادری خویش است و چه‌سان دلتنگ فهم و توسعه و باور علوم انسانی است... .

  • اصغر زارع کهنمویی

«فرهنگ» بنیاد جامعه است، بنیادی که به تئوری نیاز دارد. نظریه پردازی فرهنگی آنقدر اهمیت دارد که در جهان امروز، به یک تخصص دانشگاهی تبدیل شده است. اکنون کشورهای پیشرفته، بدون نقشه جامع فرهنگی که محصول تئوری پردازی اندیشمندان است، هیچ نوع تصمیمی در حوزه فرهنگ اتخاذ نمی کنند. در کشور ما اما نظریه پردازی فرهنگی با معضلات بسیار جدی مواجه است. نبود این مهم، باعث مصائب بسیاری در حوزه فرهنگ شده است. ما متاسفانه در این حوزه بسیار نحیف هستیم. ما یا نظریه پرداز نداریم و یا به اندک نظریه پردازی های فرهنگی اهمیتی نمی دهیم. این امر، پاشنه آشیل ناکامی سیاستگزاری های فرهنگی است. واقعیت این است که ما با بحران نظریه پردازی در حوزه فرهنگ روبه رو هستیم. گروه راهبرد خبرگزاری دانا در اقتراحی ویژه به چند و چون این بحران می پردازد. آنچه می‌آید سومین گفتگوی این پرونده است که با دکتر سیدمحمد حسینی، وزیر فرهنگ و ارشاد دولت دهم انجام شده است. وی در این گفتگو، اصالت را در بحران های فرهنگی نه به ضعف حوزه نظری که به ضعف در حوزه مدیریت فرهنگی و عرصه عمل می دهد. وی درخصوص نگاه امنیتی به فرهنگ که برخی اعتقاد دارند در دولت دهم جاری بوده، اظهار می دارد: «باید دستگاه های امنیتی در خدمت فرهنگ باشند.» درباره مساله مکتب ایرانی نیز که توسط معاون دولت دهم مطرح شد، می گوید: «به‌نظر من طرح موضوع مکتب ایرانی هم مناسب و به مصلحت نبود.» وی خصوص تنوع فرهنگی و مساله آموزش زبان های قومی نیز می گوید: «تنوع فرهنگی یک فرصت است و به‌هیچ‌وجه تهدید محسوب نمی‌شود.»

  • اصغر زارع کهنمویی

اصغرزارع کهنموییگروه راهبرد: «فرهنگ» بنیاد جامعه است، بنیادی که به تئوری نیاز دارد. نظریه پردازی فرهنگی آنقدر اهمیت دارد که در جهان امروز، به یک تخصص دانشگاهی تبدیل شده است. اکنون کشورهای پیشرفته، بدو نقشه جامع فرهنگی که محصول تئوری پردازی اندیشمندان است، هیچ نوع تصمیمی در حوزه فرهنگ اتخاذ نمی کنند. در کشور ما اما نظریه پردازی فرهنگی با معضلات بسیار جدی مواجه است. نبود این مهم، باعث مصائب بسیاری در حوزه فرهنگ شده است. ما متاسفانه در این حوزه بسیار نحیف هستیم. ما یا نظریه‌پردازن داریم و یا به اندک نظریه‌پردازی‌های فرهنگی اهمیتی نمی‌دهیم. این امر، پاشنه آشیل ناکامی سیاستگذاری‌های فرهنگی است. واقعیت این است که ما با بحران نظریه‌پردازی در حوزه فرهنگ روبه‌رو هستیم. محسن غرویان در این گفتگو از ضرورت ایجاد فضای آزاد برای ارائه دیدگاه‌های نظریه‌پردازان سخن گفت.

  • اصغر زارع کهنمویی
«فرهنگ» بنیاد جامعه است، بنیادی که به تئوری نیاز دارد. نظریه پردازی فرهنگی آنقدر اهمیت دارد که در جهان امروز، به یک تخصص دانشگاهی تبدیل شده است. اکنون کشورهای پیشرفته، بدون نقشه جامع فرهنگی که محصول تئوری پردازی اندیشمندان است، هیچ نوع تصمیمی در حوزه فرهنگ اتخاذ نمی کنند. در کشور ما اما نظریه پردازی فرهنگی با معضلات بسیار جدی مواجه است. نبود این مهم، باعث مصائب بسیاری در حوزه فرهنگ شده است. ما متاسفانه در این حوزه بسیار نحیف هستیم. ما یا نظریه پرداز نداریم و یا به اندک نظریه پردازی های فرهنگی اهمیتی نمی دهیم. این امر، پاشنه آشیل ناکامی سیاستگزاری های فرهنگی است. واقعیت این است که ما با بحران نظریه پردازی در حوزه فرهنگ روبه رو هستیم. گروه راهبرد خبرگزاری دانا در اقتراحی ویژه به چند و چون این بحران می پردازد. آنچه می‌آید نخستین گفتگوی این پرونده است که با حجت الاسلام و المسلمین رسول جعفریان انجام شده است. این استاد تاریخ در این گفتگو تعصب را مهمترین عامل ایجاد این بحران می‌خواند و دلیل دیگر را نگاه فرادستی به حوزه فرهنگ می‌داند.
  • اصغر زارع کهنمویی

اصغر زارع کهنموی، دانا: شاید بتوان با تاسی بر سخن برخی اهل نظر گفت؛ دیگر بی‌کرانه‌اندیشی در علم مفهومی ندارد. مدت‌ها است که هم دانشمندان و هم سیاست‌مداران بر این باور رسیده‌اند که باید علم را نیز سیاست‌گذاری کنند تا از یک‌سو بر "مصائبِ" علم فائق آیند و از سوی دیگر، علم را "نافع"ِ خویش سازند. اما سیاستگذاری علم به چه معنا است؟ سیاست و علم با توجه به ماهیت متضاد درونی خود، چگونه کنار هم قرار می‌گیرند؟ چه کسانی سیاست‌های علمی را تبیین می‌کنند؟ نقش جامعه در این میان چیست؟ چه سنت‌هایی در این باره وجود دارد؟ علم در کشور ما چگونه سیاست‌گذاری می‌شود؟ گروه اندیشه خبرگزاری دانا، در راستای سیاست‌های رسانه‌ای خود، بحث پایه‌ای و اساسی سیاستگذاری علم را به عنوان نخستین پرونده خود برگزید. ماحصل، انجام سه گفتگوی تفصیلی با سه متخصص مطرح موضوع در سه حوزه علوم پایه، فناوری و علوم انسانی بود. گفتگوی نخست، با دکتر رضا روستاآزاد، رییس دانشگاه صنعتی شریف انجام شد که بیشتر به بحث سیاست‌های علمی در حوزه فناوری اختصاص داشت. این گفتگو اسفند سال گذشته منتشر شد. گفتگوی دوم با دکتر سیدحسن قدسی‌پور رییس مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور و قائم مقام دبیر شورای علوم، تحقیقات و فناوری صورت گرفت. این گفتگو به سیاست‌های علمی در حوزه دانش‌های بنیادی و علوم پایه اختصاص یافت که هفته گذشته منتشر شد. در گفتگوی سوم اما به سیاست‌گذاری علمی در علوم انسانی در گفتگو با دکتر محمدامین قانعی‌راد، جامعه‌شناس و عضو هئیت علمی مرکز تحقیقات سیاست‌های علمی کشور پرداختیم که همینک منتشر می‌شود.

  • اصغر زارع کهنمویی

ابوالقاسم فناییاصغر زارع کهنمویی، نسیم بیداری: نمی‌توان به جایگاه و اعتبار روشنفکری دینی با همه‌ی مصائب و مسائل پیرامونش، بی‌اعتنا بود. شاید بتوان گفت؛ روشنفکری دینی، ‌زنده‌ترین موجود سیاسی‌احتماعی تمام تاریخ معاصر ما است. مجالی باید تا به ارزیابی و نقد دقیق کارنامه این نحله فکری پرداخت. این کارنامه چقدر قابل دفاع است؟ چرا هویت سیاسی روشنفرکی دینی بر دیگر سویه‌های آن می‌چربد؟ کارویژه روشنفکری دینی چیست و این کارویژه در حوزه حقوق بشر چه کرده است؟ چرا روشنفکری دینی به حقوق گروه‌های قومی نمی‌پردازد؟ پارادوکس‌های روشنفکری دینی در حوزه حقوق زنان چگونه توزین می‌شود؟ برای پاسخ به این سوالات، سراغ دکتر ابوالقسام فنایی رفته‌ایم. او یکی از نوگراترین حوزویانِ حجره‌نشین و همچنین یکی از حوزوی‌ترین روشنفکران لندن‌نشین است. شاید بیشترین تلاش او صرف رفع پارادوکس‌های دین و مدرنیسم از منظر اخلاق باشد. در این گفتگو او ضمن گلایه از تقسیم روشنفکری به دینی و سکولار، به تقسیم دیگری از روشنفکری براساس خداباوری می‌پردازد. او در ادامه، از کارنامه روشنفکران دینی در حوزه حقوق بشر، ‌دفاع می‌کند و در پرسش به پاسخی درباره نسبت منافع ملی و حقوق بشر، ارجحیت را به حقوق بشر می‌دهد. او درباره حقوق قومیت‌ها می‌گوید؛ ظلم به گروه‌های قومی بیشتر به امنیت ملی ضربه می‌زند و تمامیت ارضی را به مخاطره می‌اندازد تا ادا کردن حقوق آنان.

  • اصغر زارع کهنمویی
شاید بتوان با تاسی بر سخن برخی اهل نظر گفت؛ دیگر بی‌کرانه‌اندیشی در علم مفهومی ندارد. مدت‌ها است که هم دانشمندان و هم سیاست‌مداران بر این باور رسیده‌اند که باید علم را نیز سیاست‌گذاری کنند تا از یک‌سو بر "مصائبِ" علم فائق آیند و از سوی دیگر، علم را "نافع"ِ خویش سازند. اما سیاستگذاری علم به چه معنا است؟ سیاست و علم با توجه به ماهیت متضاد درونی خود، چگونه کنار هم قرار می‌گیرند؟ چه کسانی سیاست‌های علمی را تبیین می‌کنند؟ نقش جامعه در این میان چیست؟ چه سنت‌هایی در این باره وجود دارد؟ علم در کشور ما چگونه سیاست‌گذاری می‌شود؟به گفته استاد دانشگاه صنعتی امبرکبیر، کشور ما در سیاستگذاری علمی، در مرز دانش جهانی قرار دارد. حسن قدسی‌پور در گفتگو با گروه راهبرد خبرگزاری دانا، از رشد تئوریک علم سیاست‌گذاری در کشور سخن می‌گوید و  اعتقاد دارد از مرحله تحقیقات به مرحله قانون‌گذاری و حتی اجرا رسیده‌ایم. وی در این گفتگو از اجرایی­ شدن قانون اقتصاد دانش‌بنیان خبر داد و اظهار داشت؛ قانون دانش‌بنیان پس از تصویب، هم‌اکنون در مرحله اجرا است و قرار است دولت سالیانه، هزار میلیارد تومان، به شرکت‌های دانش‌بنیان اختصاص دهد.
  • اصغر زارع کهنمویی

آرش نراقی

اصغر زارع کهنمویی - نسیم بیداری: دکتر آرش نراقی را می‌توان جسورترین متفکر تمام سال‌هایی دانست که اندیشه‌ی مدرن و انسانیِ «حقوق بشر» فراگفتمانِ محافل سیاسی و روشنفکری شده است؛ گفتمانی که حتی تجددگراترین روشنفکران نیز، ‌در سویه‌هایی، یا به باور عمیق آن نرسیده‌اند و به انکار آن می‌پردازند و یا نگاه کاریکاتوری به محتوای آن دارند. در خوشبینانه‌ترین حالت، یک نوع نسبیت‌گرایی فرهنگی کلانی بر گرایش‌ها و روایت‌های روشنفکران ما از حقوق بشر حاکم است. آرش نراقی از این حیث متفکری است که تلاش دارد،‌ به طرز عریان، خارج از چارچوب‌های حاکم بر عرف روشنفکری، از بحث درباره مفهوم کلی حقوق بشر عبور کرده و یک به یک به مصادیق آن ورود کند. برای ارزیابی کارنامه روشنفکری دینی، گفت‌وشنود با آرش نراقی به عنوان فعال‌ترین نماینده این نحله فکری در حوزه حقوق بشر می‌تواند بسیار سودمند باشد. در این گفتگو، این فیلسوف دین، ضمن دفاع تحلیلی از کارنامه روشنفکری دینی در تبیین نظریه دینی و پذیراندن حقوق بنیادی انسان، به چالش‌ها و ضعف‌های آن در تعریف مصادیق می‌پردازد. او در بخش پایانی گفتگو، به ارائه پاسخ‌ به پرسش‌های ناظر به یکی از اساسی‌ترین مصادیق حقوق بشر یعنی حقوق گروه‌های قومی می‌پردازد. او دراین باره،‌ از نظریه فیلسوفان جدید حقوق بشر سخن می‌گوید و افزون بر حقوق فردی، حقوق جمعی را نیز مشمول حقوق بشر می‌خواند و حقوق گروه‌های قومی را ذیل این حقوق، به عنوان لوازم دموکراسی عادلانه می‌خواند. او می‌گوید؛ اگر کسانی حقوق قومیت‌ها را نپذیرند، اساسا به حقوق بشر اعتقاد ندارند. راه‌حل او برای رفع تنازعات قومی،‌ گفتگوی منتقدانه، پذیرش حقوق متقابل و دوری از فضای عاطفی و غیرمنطقی است. نراقی همچنین از بی‌اعتنایی نهاد قدرت و جامعه روشنفکری به حقوق قومیت‌ها، به‌شدت گلایه می‌کند.

  • اصغر زارع کهنمویی
اصغر زارع کهنمویی، خبرگزاری دانا: تنها چند قدم پس از برج بلند آزادی، سردر یکی از معتبرترین مراکز علمی حهان رخ‌نمایی می‌کند که ورود به آن‌، آروزی بسیاری از دانش‌آموزانِ تمام‌ دهه‌های عصر آموزش مدرن در ایران است؛ دانشگاه صنعتی شریف، گرانیگاه‌ چالش‌های علمی کشور: چرا این دانشگاه برترین است؟ این دانشگاه چگونه نخبه‌های کشور را به خود جذب می‌کند؟ و چرا نمی‌تواند این نخبه‌ها را در درون خود نگه‌دارد؟ چرا تنها چهار سال بعد، بسیاری از ورودی‌های شریف، ورودی‌های هاروارد و آکسفورد و ... می‌شوند؟ این دانشگاه در سیاستگذاری علمی کشور چه سهمی دارد؟ هزینه‌های سنگین خود را چگونه تامین می‌کند؟ نظام آموزشی این دانشگاه بر چه مدلی استوار است؟ دانشگاه شریف در تولید علمی جهان چه سهمی دارد؟ دیگران چگونه به این دانشگاه می‌نگرند؟ پاسخ این سوالات و سوالات بسیاری از دست، محصول گفتگوی طولانی گروه اندیشه‌ی خبرگزاری دانا با دکتر رضا روستاآزاد رییس دانشگاه شریف است. او در این گفتگو، ضمن دفاع از جایگاه برتر دانشگاه تحت ریاست خود، از بودجه بسیار کم آن سخن گفت و از راه‌اندازی نظام آموزشی «متن باز» در معتبرترین دانشگاه کشور خبر داد. یکی از بخش‌های مهم این گفتگو تاکید رییس دانشگاه شریف بر لزوم توجه به نیازهای جامعه و گروه‌های مختلف اجتماعی در امر آموزش و تولید علم است. وی می‌گوید: اگر در جامعه برای رشته‌ای مطالبه‌ای وجود داشته باشد، حتما باید تاسیس شود چون نهادهای دانشگاهی حداقل از دیدگاه منفعت به آن نگاه می‌کنند.
  • اصغر زارع کهنمویی

روشنفکر کیست؟ روشنفکری چیست؟ وظایف و مسوولیت های روشنفکری کدام‌اند؟ آیا می توان برای روشنفکر وظیفه تعریف کرد؟ چگونه باید روشنفکری را گونه‌شناسی کرد؟ روشنفکر نماینده چه بخشی از جامعه است؟ رابطه تاریخی روشنفکران و روحانیان چگونه بوده و هست؟ در طول تاریخ، نگاه و نقد روحانیت و روشنفکری به یکدیگر چگونه بوده؟ این نقد و نگاه ها را را چگونه می توان دسته بندی کرد؟ بطور مشخص، رابطه روشنفکران با امام به عنوان نماینده طیف روحانیت، چگونه بوده است؟ در این میان، امام کدام بخش از گونه های مختلف روشنفکری را تایید و کدام را نفی می کند؟ این‌ها، رئوس میزگردی است که آذرماه سال جاری، به بهانه نامه امام به استاد محمدرضا حکیمی سال1348، با حضور دکتر نجفقلی حبیبی، دکتر عماد افروغ و دکتر داوود فیرحی برگزار شد. نامه امام به استاد حکیمی نمونه‌ای از سیره و نگرش رهبر کبیر انقلاب به روشنفکران و اصحاب اندیشه است، چه در این نامه، ضمن ستایش این طبقه پیشرو اجتماعی، به تبیین مسوولیت‌ها و جایگاه آنان نیز می‌پردازد.

  • اصغر زارع کهنمویی

برخی طیف گسترده‌ای را شامل هستند، بر این عقیده‌اند که ایرانیان نمی‌اندیشند. به نظر شما، چرا ایرانیان نمی اندیشند؟ چرا انسان ایرانی، اینقدر از اندیشیدن امتناع دارد؟

به گمان من، برای درک هر مسئله ای ابتدا باید زاویه دید به آن را مشخص کرد و درباره آن به دور از دیدگاه های کلیشه ای به تامل نشست. یکی از این کلیشه ها ظاهرا همین گزاره است که دائما تکرار می شود و آن اینکه : «ایرانیان نمی توانند بیاندیشند». کلیشه بودن این گزاره را از آنجا می توانیم بفهمیم که درباره آن همواره می توان این پرسش را مطرح کرد که اگر ایرانیان نمی توانند بیاندیشند، آیا آن کس که این گزاره فکری و اندیشمندانه، را مطرح می کند یک «غیر ایرانی » است؟ یا انسان خارق العاده که توانسته است «ایرانی بودن» و «اندیشمند بودن» را با یکدیگر سازگار کند؟ نتیجه ای که من از این گونه گزاره های کلیشه ای می گیرم آن است که گروهی از ایرانیان، و البته نه همه آنها،  و به ویژه در میان نخبگان هنوز نمی توانند خود را از اندیشه های کلیشه ای، اسطوره ای ، دستکاری کننده و خود دستکاری کننده رها کنند. برای بسیاری از روشنفکران و اندیشمندان ما، معنای اندیشمند بودنشان، با عدم توانایی دیگران به اندیشیدن معنا می شود.

  • اصغر زارع کهنمویی

احمد نقیب‌زاده معقتد است، آکادمی در هیچ جای دنیا، اندیشه را برنمی‌تابد. او می‌گوید؛ همیشه اندیشه‌های بکر و جدید در حاشیه‌ها شکل گرفته است. او این سخنان را در گفتگوی پنجم ما درباره «آسیب‌شناسی وضعیت تفکر در ایران» عنوان می‌کند. در این گفتگو، نقیب‌زاده با پی‌جویی تاریخی چرایی نابسامانی تفکر، به تفکیک تمدن‌سازی و اندیشه‌ورزی تاکید می‌کند و در تحلیل نقش تاریخ‌نگاری و باستان‌گرایی در این میان، می‌گوید؛ « تاریخ‌نگاریِ ما بی‌روش و بی‌معنا بوده است»

  • اصغر زارع کهنمویی

فقدان تفکر در ایران معاصر، ریشه در تاریخ نگرش ما به تفکر دارد. برای بازخوانی چرایی نیاندیشی و بداندیشی، بیش از هر حوزه دیگری، باید به واکاوی تاریخی و تاریخ‌نگری پرداخت. در برگ سوم اقتراح آسیب‌شناسی تفکر در ایران معاصر، به بررسی تاریخی تفکر و فکر تاریخی در گفتگو با دکتر حسین آبادیان استاد تاریخ دانشگاه قزوین پرداخته‌ایم. او در این گفتگو، ضمن تمییز بحث تفکر از اندیشه، به تبیین نقش سنت تاریخ‌نگاری در نابسامانی تفکر می‌پردازد و می‌گوید:  با بخش اعظم تاریخ نگاری ما که بی فکر و ذکر است و در بهترین حالت متأثر از جریانهای سیاسی و ایدئولوژی‌هاست، نه می‌توان خود را شناخت و نه دیگری را.

  • اصغر زارع کهنمویی

پیرمرد در آستانه نود سالگی است. کهولت سنش، امکان چالش عمیق‌تر را از آدمی می‌گیرد و با وجود طرح سوالاتِ متفاوت، پاسخ‌ها را یکسان و مشابه می‌کند. او را شاید بتوان، فعال‌ترین اندیشمند فلسفه آموزش و پرورش در ایرانِ معاصر بخصوص عصر جمهوری اسلامی دانست. دکتر علی شریتعمداری، نخستین وزیر علوم ایرانِ پس از انقلاب، اکنون، اینجا به سوالات ما درباره مسائل آموزش و پرورش پاسخ می‌دهد. دکتر علی شریعتمداری، با تبیین جایگاه آموزش و بخصوص پرورش در به‌سامانی یا نابه‌سامانی تفکر، از نبود درک صحیح از معنی تفکر و نیز معنی تربیت، سخن می‌گوید و بیش از هر چیز بر تربیت صحیح معلم به عنوان مربی انسان متفکر فردا، تاکید می‌کند.

  • اصغر زارع کهنمویی

«ما ایرانیان برخلاف تلقی عوام، در عصر هخامنشی در مقایسه با یونان و چین و هند و مصر و بین‌النهرین، در حوزه فکر و فرهنگ تقریبا بی‌سواد تلقی می‌شدیم.» این را دکتر ابراهیم موسی‌پور، مدیر گروه تاریخ اجتماعی بنیاد دائره المعارف اسلامی می‌گوید که میهمان برگ چهارم اقتراح «آسیب‌شناسی وضع تفکر در ایران معاصر» است. او در این گفتگو، در تبیین چرایی نابسامانی تفکر در ایران معاصر، با اشاره بر آفت روش‌شناختی در بررسی آسیب‌ها به پرهیزگاری در روش تاکید می‌کند و در ادامه ضمن نقد دیدگاه ناصحیح درباره وضعیت تفکر در ایران باستان، از اغراق آمیز بودن تصورات برخی ایرانیان درباره میزان فربهی اندیشه ایرانی در عصر شکوهمند هخامنشی سخن می‌گوید و در نهایت با تاکید بر نقش بسیار روشنفکران در نابسامانی وضعیت تفکر در قیاس با اصحاب قدرت، به تبیین ناتوانی استبداد در تضعیف اندیشه و نیز، روش‌شناسی فرایند دستیابی به نظریه می‌پردازد.

  • اصغر زارع کهنمویی

می توان به ضرس قاطع مدعی شد، ایران با بحران عدم تولید فکر مواجه است. سالهاست دیگر ایرانیان همچون گذشته، حداقل همانند دهه های سی و چهل، نمی‌اندیشند. تاسف‌بارتر اینکه این عیب بزرگ کمتر دیده شده است. بسیاری هنوز بر این باور هستند که جامعه ایرانی، جامعه خردورزی است اما بررسی کمی و کیفی تولید فکر در دهه‌های اخیر، نشان می دهد که این باور نادرست است جامعه ایرانی نه خردورز که گریز از خرد است. کنکاش چرایی و چگونگی این بحران، نیازمند بررسی آسیب‌شناختی وضعیت تفکر در ایران است. در اقتراحی با این عنوان، تلاش داریم در گفتگو با صاحب نظران حوزه های مختلف به این سوال بپردازیم که نهادهای موثر در نابسمانی وضع تفکر کدام‌اند و چگونه بر فقدان تولید فکر در جریان‌های فکری تاسیسی، ترکیبی و تقلیدی تاثیر می‌گذارند. در این میان، بر نقش نهادهای خانواده، آموزش، دین، قدرت و رسانه بیش از بقیه تاکید می شود. بخش نخست گفت‌وگوی دکتر حاتم قادری، طلیعۀ این اقتراح بود. برگ دوم اقتراح، به گفتگو با دکتر صادق زیباکلام اختصاص دارد. همچنین بخش دوم و مهم گفتگوی دکتر حاتم قادری در همین شماره منتشر می شود. بسیاری، امتناع ایرانیان از تفکر را حلقه وصل عقب ماندگی و انحطاط ایران می دانند. دومین برگ اقتراح «آسیب شناسی وضعیت تفکر در ایران معاصر» به دیدگاه های دکتر صادق زیباکلام می پردازد. او عقب ماندگی را دلیل اصلی نابسامنی وضع تفکر، عنوان می کند و در تبیین نقش نهاد قدرت، معتقد است قدرت در ایران، خود را در همه عرصه ها صاحب نظر می داند و به متخصاصن علوم انسانی  احساس نیاز ندارد. وی دین را در این نابسمانی تبرئه می کند و نگاه ایده ئولوژیک قدرت به دین را عامل اصلی می خواند.

  • اصغر زارع کهنمویی

جامعه ایرانی با بحران‌های استراتژیک بسیاری روبه‌رو است. نابسامانی وضعیت تفکر، یکی از این بحران‌هاست. امتناع انسان ایرانی از اندیشه، سویه‌های تربیتی، آموزشی، سیاسی، فرهنگی، جامعه‌شناختی و اخلاقی بسیاری دارد. بررسی جزئی و عمیق چرایی این امتناع، در شناسایی و حل مسائل استراتژیک کشور، ضرورتی آشکار است. جامعه‌ای که اندیشیدن را بر نمی‌تابد،‌ نمی‌تواند پای راست به فردا بنهد.  رکود فکری، رابطه مستقیمی با انحطاط دارد. نیاندیشی و بداندیشی، شاه‌رمز عقب‌ماندگی تاریخی ما است. اقتراح «آسیب شناسی وضعیت تفکر در ایران معاصر» بنا دارد، در قالب گفت‌وگوهای متوالی با اندیشمندان حوزه های مختلف، به بازشکافی نقش نهادهایی چون قانون، آموزش، خانواده، دین، قدرت، رسانه و... بپردازد. در برگ نخستِ اقتراحِ «آسیب شناسی وضعیت تفکر در ایران معاصر» در گفتگویی با دکتر حاتم قادری، استاد اندیشه سیاسی دانشگاه تربیت مدرس، به بررسی مقدماتی مولفه‌های مهم نابسامانی این حوزه و چرایی امتناع ایرانیان از اندیشه پرداخته‌ایم. این گفتگو، افزون بر بازیابی نقش تجدد و شتاب تکنیکی آن، جایگاه نهادهایی چون دین، خانواده، قدرت و رسانه را در آشفتگی فعلی بازخوانی می کند. حاتم قادری، سرریزشدن وضعیت های تجددی را عامل بی قراری جامعه می داند و فشار قدرت حاکمه را نیز در بر این عامل می افزاید.

  • اصغر زارع کهنمویی