بی‌درکجا

اصغر زارع کهنمویی؛ روزنامه‌نگار و پژوهشگر

بی‌درکجا

اصغر زارع کهنمویی؛ روزنامه‌نگار و پژوهشگر

بی‌درکجا

تارنمای اصغر زارع کهنمویی
روزنامه‌نگار: اندیشه، سیاست، فرهنگ و قومیت؛
پژوهشگر: تاریخ معاصر، جهان اسلام، مسائل آذربایجان و قفقاز؛

برای آشنایی بیشتر با من و نقد دیدگاه‌هایم، به منوی «حیات» در ابتدای صفحه بروید. در آنجا به‌سنت زندگی‌نامۀ خودنوشت، «تجربۀ زیسته»‌ام را دوره می‌کنم.

mail: asghar.zareh@gmail.com

این تارنما، تازه راه‌اندازی شده و در حال تکمیل است.

بایگانی

۵ مطلب در شهریور ۱۳۹۲ ثبت شده است

تمام‌قد دلم، اندوه شده بود. غمباد کرده بودم. خیابان انقلاب برای درد من تنگ شده بود. دلم تنگ شده بود. بغض کرده بودم. جایی، کسی، بهانه‌ای، خانه‌ای و شانه‌ای می‌خواستم گریه کنم اما کجا...؟

کارگر را بالا آمدم چند قدم داخل پیچیدم. جلوی پلاک دو ایستادم با موبایلم به موبایلش زنگ زدم و گفتم می‌خواهم ببینمت. من اصولا نباید او را می‌دیدم این قانون کار ما بود. اما او گفت بیا خونه اصغرجان. گفتم دم در هستم. زنگ نوزدهم را زدم و منتظر ماندم تا «او»ی بزرگ پاسخ دهد... . کمتر از یک دقیقه طول کشید ولی برای هم هزار سال گذشت.

آسانسور، کوه رنج را بالا کشید نمی‌دانم چرا از سنگینی درد من، سقوط نکرد. در واحد نوزده باز شد. او گفت بیا تو اصغرجان جواب ندادم... . جواب دادم چشم‌هایم چشمه اشک شد من برای اولین و آخرین بار تمام اشک‌هایم را در برابر چشم‌هایش جاری کردم... . او هیچ نگفت سیگارش را روشن کرد و تا آخر کشید و ظالمانه گریه کردن مرا تحمل کرد... .

گریه‌هایم که تمام شد یک جمله گفت: اصغرجان، این بازی‌های کامپیوتوری را دیدی؟ اینها تا مرحله دهم بازی کنی تا ببری. برخی‌ها از مرحله اول شروع می‌کنند و مرحله به مرحله تا آخر میایند و بازی را می‌برند. برخی‌ها جربزه و حوصله ده مرحله را ندارند آنها از مرحله نهم شروع می‌کنند و تنها یک مرحله بعد بازی را می‌برند. این دو گروه هر دو بازی را برده اند اما یک دنیا تفاوت وجود دارد میان آنها که ده مرحله جنگیده اند و آنها که فقط یک مرحله جنگیده اند.

او گفت؛ تو ناراحت نباش من می دانم از مرحله اول شروع کرده ای.
آن مرد بزرگ با همین جمله حکیمانه خود، شانه محکمی برای گریه های بلند شد. من از آن روز تاکنون هیجوقت گریه نکرده ام. این جمله، موثرترین جمله تمام زندگی من است. من مدیون او هستم. مدیون نگاهش، مدیون چشم‌هایش. اعتراف می‌کنم آن یاری بزرگ، آن روز تر، آن روز سخت برای من همیشه تازه است.
امشب این داستان ناز را به دوستی روایت کردم و بعد از هفت سال به آن مرد بزرگ پیام دادم و گفتم می خواهم ببینمت به دیدنت نیاز دارم اما نگفتم چرا... .
قرار است بعد از 7 سال ببینمش این بار نه برای گریستن بلکه برای قدردانی... برای بوسیدن رویش... .

  • اصغر زارع کهنمویی

روزنامه نگاری صلحتزریق امید بزرگترین وظیفه روزنامه‌نگار

بسیاری از مهمترین اساتید روزنامه‌نگاری، وظیفه روزنامه‌نگار را تزریق امید و ترویج صلح می‌دانند. روزنامه‌نگار، سیاستمدار نیست و در پهنه بحران‌ها و رخدادهای ریز و درشت، سودای منفعت فردی و جمعی خود را در سر ندارد. رویای صلح، اصلی‌ترین سودای کسی است که ردای ژورنالیسم پوشیده است. روزنامه‌نگار باید چنان بنویسد که کام جهان آرام باشد. آرام کردن جهانِ نگران، دشواری بزرگ خبرنگاری است که رنج ناآرامی و بحران را از نزدیک لمس می‌کند اما  می‌خواهد چشم‌ در چشم مردم بدوزد و از امید و آرامش و صلح سخن بگوید.

  • اصغر زارع کهنمویی

اصغر زارع کهنمویی - گروه راهبرد: اعتدال تکیه کلامِ این روزهای جامعه ایرانی است، رمزی برای گشودن رازهای سر به مهر دولت جدید. اعتدال مثل هر واژه دیگری، در ادبیات سیاسی و اجتماعی ما، بسیار مبهم است. هیچکس حتی افراطی‌‌ترین‌ها نیز مدعی مشی اعتدال هستند. واقعا اعتدال چیست؟ اعتدالیون چه کسانی هستند؟ مرز میان «اعتدال و افراط» و «اعتدال و محافظه‌کاری» چگونه تبیین می‌شود؟ چرا جامعه ما بیش از اعتدال به افراط و تفریط گراییده است؟ تاریخ فکر اسلامی، چه میانه‌ای با اعتدال دارد؟ کابینه معتدل چگونه کابینه‌ای است و در عرصه سیاست که معمولا عرصه‌ی افراط و تفریط‌ها بوده، چگونه عمل خواهد کرد؟ به نظر می‌رسد در این روزهای جامعه ما، این سوالات بسیار اساسی است و باید تبیین شوند. گروه راهبرد خبرگزاری دانا، بر آن است این مهم را به شور اندیشمندان و کنشگران سیاسی و اجتماعی کشورمان بگذارد تا از این رهگذر به نکته‌ای روشن برسد و بتواند بگوید: اعتدال چیست؟ آنچه می‌آید گفتگوی اختصاصی گروه راهبرد خبرگزاری دانا با دکتر سید هاشم هدایتی، دانش‌آموخته مدیریت استراتژیک و عضو بازنشسته هیئت علمی دانشگاه صنایع و معادن ایران است. این استاد مدیریت در این گفتگو، اعتدال را در برابر مطلق‌گرایی و ضد انحصارطلبی تعریف می‌کند و در تبیین وضعیت اعتدال در کشورمان می‌گوید: ما خوشبختانه در کشورمان رادیکالیسم خودجوش اجتماعی نداریم یا لااقل فعلا نداریم. بهترین اقدام دولت آن است که نخبگان را قانع کند که از ورود به صحنه نیروهای خودسر جلوگیری واین نیروها را که بازمانده ای از دورانی پشت سرگذاشته شده هستند، از میان بردارند. وی اعتقاد دارد: پیروان اعتدال معمولا متصف به ارزش هایی نظیر انصاف، متانت، احترام، صبوری، آرامش، دورنگری و...هستند. برعکس آدم‌های نامعتدل غالبا یک جانبه نگر، ناآرام، عجول، تندخو، کوته فکر و هتاک هستند.

  • اصغر زارع کهنمویی

اصغر زارع کهنمویی: تحزب، پاشنه‌آشیل سیاست ایرانی است. گرته‌برداری کاریکاتوری از دانش و منش غربی سیاست‌ورزی، ما را گرفتار گرداب مصائب کرده است. جمعه همین هفته، در برنامه مناظره شبکه یک، سخن ارزشمندی بر زبان مدعوین سیما چرخید: «ما نظام پارلمانی را پذیرفته‌ایم اما تحزب را باور نکرده‌ایم. نظام پارلمانی بدون تحزب، نامفهوم است» این برداشت آزاد از تجربه سیاسی و آمیزش ناشیانه آن با روح شرقی سیاست،  بزرگترین آسیب سیاست‌ورزی است. سخن درستِ «ما در ایران تحزب به معنای واقعی نداریم»، رمز آشکار مساله تحزب است. اما باید پرسید چرا چنین است؟ گفتگوی حاضر تلاشی برای بازخوانی این پرسش قدیمی است: «ما چرا با حزب مساله داریم؟» دکتر محمدرضا تاجیک استاد علوم دانشگاه شهیدبهشتی، در این گفتگو ضمن بازتعریف تحزب و نسبت آن با جامعه مدنی، به تبیین نقش قدرت در نامانایی و ناپویایی حزب در ایران می‌پردازد. وی آنگاه دلیل عدم اعتماد مردم به احزاب را نه صغیربودن مردم که صغارت احزاب می‌خواند و در نهایت برای حل مساله تحزب می‌گوید: «باید هرم مصائب تحزب در ایران سروته شود. باید هرم تحزب در ایران را روی قاعده‌اش بنشانیم. بزرگ‌ترین اقدامی که دولت اعتدال می‌تواند در فرایند این «به‌قاعده نشاندن» انجام دهد، تلاش برای تئوریزه کردن «اعتدال‌گرایی» و رسوب آنان در تمامی ساحت‌های جامعه، به‌ویژه ساحتِ سیاسی است.»

  • اصغر زارع کهنمویی

اصغر زارع کهنمویی- اعتماد: «ما تحزب به معنای واقعی در کشور نداریم» این جمله را رییس‌جمهور نساخته است او تنها، یکی از پربسامد‌ترین گزاره‌های تاریخ سیاسی ما را تکرار کرده است.  کافی است، ترکیب موصوفی «حزب واقعی» را در گوگل جستجو کنیم تا متوجه شویم این سخن پرتکرار، چه دردِ آشنایی برای سیاست‌ورزانِ این مرز و بوم است. بله گویا همه از نبود حزب واقعی خبر دارند اما همه‌ی این همه، حتی یک بار حزب واقعی را تعریف نکرده‌اند. واقعا، حزب واقعی چیست؟ این یادداشت در سودای پاسخ به این سوال‌ِ کم‌پاسخ نیست. نگارش چنین پاسخی، برگه‌های بسیار می‌طلبد. اما ضروری است درباره ضرورت و چندوچون این پاسخ، سخنی رود. چرا باید «حزب واقعی» تعریف شود؟ تکلیف حزب واقعی با مقوله‌هایی چون قومیت، اقلیت، حقوق، آزادی، قانون، توسعه و امنیت چیست؟

  • اصغر زارع کهنمویی