درباره انگاره نادرست و نامطلوبِ استقلال-تجزیه/ فیسنوشت
در دو سه روزی که برنامه پرگار بی بی سی و مساله آذربایجان را در یوتیوب دیدهام، در سودای نوشتن استاتوسی دردمندانه هستم اما به شدت از بدفهمیهای گروههای مختلف نگرانم. اجازه میخواهم نگاهم را خیلی کوتاه بگویم امیدوارم باعث سوءتفاهم و به تبع آن، رفتارهای قهرآمیز گروههای مختلف نشوم.
1. تجزیه/استقلال، راهبردی درست/مطلوب/ممکن برای تحقق حقوق آذربایجانیها نیست. این راهبرد چیزی جز خشونت فزاینده، برخوردهای تند، انزوا و نافرجامی درپی نخواهد داشت. محترمانه پیشنهاد میکنم، دوستان عزیز، به راهبردهای نتیجهگرایانه و عملگرایانهتر فکر کنند. تجزیه و استقلال نه مطلوب است و نه ممکن.
2. انگاره تجزیه، محصول ایده انکار است. وقتی تئوریپردازان حوزه قومی، همهنوع حق را با تمام وجود انکار میکنند و از سوی دیگر، ارادهای برای تحقق حقوق قومیتها نیست، قطعا جوانانی که دل در گروه صلح، آزادی، اصلاح، آرامش و حقوق بشر دارند، ناامید میشوند و محصول مستقیم ناامیدی، انزوا یا واگرایی است.
3. آنچه در پرگار رفت، زنگ خطر بزرگی برای دوستداران حقوق بشر، ایران و آذربایجان است. آذربایجانیها با وجود مرارتهای بسیار، به این صراحت هرگز از تجزیه سخن نگفتهاند اما اکنون شاهد این اتفاق ناخوشایند هستیم. قطعا میتوان با فحاشی، بیگانهگرا و مزدور خواندن آنها، صورت مساله را حل کرد و با تحلیلهای صد من یه غاز تکراری، با مساله مهم آذربایجان برخورد انکاری و تحقیری کرد اما باید توجه داشت، همین کنشها، بخشی از جوانان آذربایجان را (که امیدوارم اقلیت باشند) به ایده نامطلوب/ناممکن/اشتباهِ استقلال/تجزیه رسانده است.
4. انگاره تجزیه، هر چه باشد، دیدگاه همه فعالان حقوق قومیت ها نیست. نباید بنام تجزیهظلبی بخصوص بعد از این برنامه، همه را به چوب تجزیهطلبی زد. اعتقاد دارم با وجود همه کارشکنیها، رفتارهای دلآزار، ایرادهای بنیاسرائیلی، بیتلاشی و بیارادگی برای تحقق حقوق اقوام و...، باید در چارچوب قانون و در متن وضعیت سیاسی و اجتماعی موجود و با التزام به باورهای جمعی و مرزی، حقوق را پیگیری کرد. این برنامه و سخنانی از این دست، متاسفانه کار سخت ما را سختتر میکند.
آیا وقت آن نرسیده که کمی دردمندانه بیاندیشیم؟
- ۹۴/۰۴/۱۳
دربعث bbc
صحبتهای آقای جهان پور برای من جالب بود
ایشان مدام تکرارمی کرد جمهوری آزربایجان تا قرن 19جزوه ایران بود !!؟؟
درصورتی که درحدود 200سال پیش از ایران جداشده طبق فرارداد گلستان وترکمن چای
و یا نام جمهوری آذربایجان ا را ن بوده بعد از تاسیس جمهوری نام آزربایجان گذاشتند!!؟؟
تاریخ نوسان چون درصورتی که درتاریخ طبری وبلعمی ویا ازدوران صفویان سیاحان چون سفرنامه پیترو دلاواله ، سفرنامه آدام اولئاریوس ، دام اولئاریوس ، فدت آفاناسیویچ کاتف ، ژان باتیست تاورنیه ، آدام اولئاریوس حدود آزربایجان از دربند تا اراک ذکرشده است .
برای نمونه شوالیه شاردن ، دیگر سیاح فرانسوی این دوره دوبار در فاصله سالهای 73-1665 و 1677م به ایران سفر کرده است. وی در سفرنامه خود حدود جغرافیایی آذربایجان را این چنین ترسیم می کند: «آذربایجان از طرف مشرق محدود است به دریای خزر ، از جانب جنوب به ایالت پارت[عراق عجم]، ازطرف مغرب به رودخانه ارس و ارمنستان علیا و از طرف شمال به داغستان و هم سرحد با قزاقان مسکوی و قسمتی از جبال توروس» (شاردن ،1349 ج2 : 396). با توجه به اشارات فوق شاردن ولایات آران و شیروان در این دوره جزء ایالت آذربایجان بوده اند. وی رود قزل اوزن را مرز بین پارت (عراق عجم) و آذربایجان می داند(شاردن ، 1350 ، ج3 : 23). شاردن منطقه دربند را مرز شمالی آذربایجان دانسته است : «در دربند از توابع ماد آذربایجان هم چنین چمنزارها و چراگاههای عالی وجود دارد... »(شاردن، 1349 ، ج2 : 16).
بدین ترتیب در سفرنامه شاردن، آذربایجان به مناطق واقع بین رود قزل اوزن و شهر دربند اطلاق شده است. چالبتر اینکه هیچ کدام حاضرین به او اعتراض نمی کردند.