بی‌درکجا

اصغر زارع کهنمویی؛ روزنامه‌نگار و پژوهشگر

بی‌درکجا

اصغر زارع کهنمویی؛ روزنامه‌نگار و پژوهشگر

بی‌درکجا

تارنمای اصغر زارع کهنمویی
روزنامه‌نگار: اندیشه، سیاست، فرهنگ و قومیت؛
پژوهشگر: تاریخ معاصر، جهان اسلام، مسائل آذربایجان و قفقاز؛

برای آشنایی بیشتر با من و نقد دیدگاه‌هایم، به منوی «حیات» در ابتدای صفحه بروید. در آنجا به‌سنت زندگی‌نامۀ خودنوشت، «تجربۀ زیسته»‌ام را دوره می‌کنم.

mail: asghar.zareh@gmail.com

این تارنما، تازه راه‌اندازی شده و در حال تکمیل است.

بایگانی

۵ مطلب در آذر ۱۳۹۲ ثبت شده است

«فرهنگ» بنیاد جامعه است، بنیادی که به تئوری نیاز دارد. نظریه پردازی فرهنگی آنقدر اهمیت دارد که در جهان امروز، به یک تخصص دانشگاهی تبدیل شده است. اکنون کشورهای پیشرفته، بدون نقشه جامع فرهنگی که محصول تئوری پردازی اندیشمندان است، هیچ نوع تصمیمی در حوزه فرهنگ اتخاذ نمی کنند. در کشور ما اما نظریه پردازی فرهنگی با معضلات بسیار جدی مواجه است. نبود این مهم، باعث مصائب بسیاری در حوزه فرهنگ شده است. ما متاسفانه در این حوزه بسیار نحیف هستیم. ما یا نظریه پرداز نداریم و یا به اندک نظریه پردازی های فرهنگی اهمیتی نمی دهیم. این امر، پاشنه آشیل ناکامی سیاستگزاری های فرهنگی است. واقعیت این است که ما با بحران نظریه پردازی در حوزه فرهنگ روبه رو هستیم. گروه راهبرد خبرگزاری دانا در اقتراحی ویژه به چند و چون این بحران می پردازد. آنچه می‌آید سومین گفتگوی این پرونده است که با دکتر سیدمحمد حسینی، وزیر فرهنگ و ارشاد دولت دهم انجام شده است. وی در این گفتگو، اصالت را در بحران های فرهنگی نه به ضعف حوزه نظری که به ضعف در حوزه مدیریت فرهنگی و عرصه عمل می دهد. وی درخصوص نگاه امنیتی به فرهنگ که برخی اعتقاد دارند در دولت دهم جاری بوده، اظهار می دارد: «باید دستگاه های امنیتی در خدمت فرهنگ باشند.» درباره مساله مکتب ایرانی نیز که توسط معاون دولت دهم مطرح شد، می گوید: «به‌نظر من طرح موضوع مکتب ایرانی هم مناسب و به مصلحت نبود.» وی خصوص تنوع فرهنگی و مساله آموزش زبان های قومی نیز می گوید: «تنوع فرهنگی یک فرصت است و به‌هیچ‌وجه تهدید محسوب نمی‌شود.»

  • اصغر زارع کهنمویی

1. تا شانزده سالگی: کتاب های مذهبی دهکده مان، از من یک قدیس ساخته بودند. قرآن، مفاتیح، نهج البلاغه و ... . در این میان کتاب های ترسناکی مانند «گناهان‌کبیره‬» نوشته محمدی گلپایگانی مرا بسیار می ترساندند آنقدر که حد نداشت. بعدها کتاب را نگه داشتم اما به نویسنده کتاب ارادتی نداشتم.

2. شانزده تا نوزده سالگی: دوران رمان خواندن من بود. اکثر رمان های عامیانه تا کلاسیک، بیشتر از همه خارجی ها را خواندم. بیشترین تاثیر را از «‫بینوایان‬» ‫‏ویکتورهوگو‬ گرفتم. این کتاب را نداشتم اما دو بار در کتابخانه تربیت تبریز تمام کردم. «جای خالی پسر سلوچ»، «برادران کارامازوف» و «‫‏فریدون‌سه‌‌پسرداشت‬»، «‏کلبه‌عموتم‬» منو لرزاندند. آثار صمد ‏بهرنگی‬ هم بسیار تحول آفرین بود. «‫‏بیزیم کوی‬» خاطرات معلمی در دهکده های آناتولی هم برای من بسیار تاثیر گذاشت من این کتاب را بیش از هفده بار خوندم. ناراحتم که بعدا کمتر رمان خواندم. در این دوران به سینما نیز نزدیک شدم. سینما، زندگی مرا بسیار متحول کرد اما قرار است اینجا از کتاب حرف بزنیم.

  • اصغر زارع کهنمویی

اصغر زارع کهنمویی - اعتماد: روزی که دیک‌چنی، نلسون ماندلا را تروریست خواند، کسی تصور نمی‌کرد روزی نه‌چندان دورتر، مرد نخست آمریکا برای تعظیم به اسطوره بزرگ ضدنژادپرستی پیش از همه هم‌نوعان خود، بر بالین اسطوره مبارزه با آپارتاید حاضر شود. ماندلا، مرد بزرگی است، مردی که به‌تنهایی یک مکتب است، مکتبی به قامت تاریخ نژادپرستی، تحقیر، تبعیض و آپارتاید. او توالی اسطوره‌‌های جاودانی چون مهاتماگاندی و مارتین لوترکینگ است که به گمان بسیاری از پژوهشگران آنتی‌راسیسم، حتی قامتی بلندتر از اخلاف خود دارد. آری، ماندلا به‌تنهایی یک مکتب است و ما امروز بیش از هر زمان دیگری، فراتر از صرفا تجلیل و تحسین، نیازمند بازخوانی و کاربست آموزه‌های اخلاقی و حقوقی او هستیم. کشور ما به‌دلیل بحران‌های قومیتی و حقوقی پیش‌رو، عمیقا به آموزه‌های ماندلا نیاز دارد. می‌توان به‌صراحت یادآور شد که ما برای عبور از بحران، به یک ماندلا نیاز داریم. آنچه می‌آید گفتگوی اختصاصی اعتماد با پرفسور راجر ساوت‌هال، رییس گروه جامعه‌شناسی دانشگاه ویت‌واترزرند است که به مناسبت مرگ جاودانه این مرد بزرگ انجام شده است. راجر ساوت‌هال، از پژوهشگران برجسته آفریقای جنوبی است که آثاری محققانه در خصوص دموکراسی، مبارزه با تبعیض‌نژادی و اندیشه‌های نلسون ماندلا دارد.

  • اصغر زارع کهنمویی

مردم ده درس‌خواندن را بیهوده‌ترین کار ممکن می‌دانستند. از نظر آنها، کسی که درس می‌خواند، تنبل، بی‌غیرت و کودن می‌شود. آدم باید از همان ابتدا، همین‌که پنجم یا نهایتا نهم را تمام کرد، سر کار برود و الا لاابالی و بیکاره است. درس خواندن که نشد کار! «گیرم که درس خواندی و مهندس شدی، کی به تو کار می‌دهد؟»، «طرف فوق لیسانس دارد و آدامس می‌فروشد.»، «خیدمت یولداشیمین اوغلو، لیسانسی وار و الان اولو یویور(پسر دوست دوران خدمتم، لیسانس گرفته و الان توی مرده شور خونه کار می کنه)» مخالفت با درس خواندن، روُیه مذهبی هم داشت، پیران ده می‌گفتند، بچه ها را به مدرسه نفرستید، چون کسانی که درس می‌خوانند، نهایتا بی‌ایمان می‌شوند.

«همه» اسیر این هژمونی وحشتناک بودند؛ «درس نخوان، بیکار می‌شوی! درس نخوان، بی‌دین می‌شوی! درس نخوان، کودن می‌شوی». معدود خانواده‌های شجاعی بودند که تمام‌قد دربرابر چنین تفکر تحمیلی سنگین، مقاومت می‌کردند و با جرأت تمام، بچه‌های خود را روانه‌ی دبیرستان‌های شهر می‌کردند. شجاعان دِه به دَه نمی‌رسیدند. این شجاع‌دل‌ها اما، بسیار فقیر بودند. خوشبختانه، پدر من یکی از آن‌ها بود. او، کارگر ساختمانی بود. سر ساختمان مردم کار می‌کرد و دستمزد خود را صرف خوراک و پوشاک و کرایه و دفتر و مداد و خودکار ما شش فرزند می کرد. بعدها که خودم سر کا رفتم، فهمیدم، این کار پدرم، نثار عاشقانه‌ی جانش بود.

  • اصغر زارع کهنمویی

اصغر زارع کهنمویی - اعتماد: محمدجواد ظریف دیگر یک اسم نیست یک تاریخ است. او یک ابرقهرمان است. او وعده‌ای را محقق کرد که چند ماه پیش، یکی از هشت کاندیدای ریاست جمهوری داده بود. او دانه‌درشت ها را روی میز مذاکره نشاند و به تنهایی از عهده قدرترین دیپلمات‌های جهان برآمد. کار سخت و بزرگ ظریف را  با این جمله می‌توان تحلیل کرد: تاریخ دیپلماسی ایران به قبل و بعد از یکشنبه تاریخی ژنو تقسیم خواهد شد.

ژنو3 دیگر تکرار نخواهد شد چون فکر نمی‌کنم سیاستمداران ایرانی بخواهند از یک سوراخ دو بار گزیده شوند. نزدیک‌ترین دستاورد این توافق بزرگ، شکست تحریم‌ها خواهد بود. اقتصاد به سرعت ترمیم و دولت از بحران خارج خواهد شد. این رویداد ارزشمند برای کشوری که اصلا وضعیت خوبی ندارد، تحفه ای بزرگ است، تحفه‌ای که دست‌های یک دیپلمات ظریف به مردم ایران تقدیم می‌کند.

  • اصغر زارع کهنمویی