بی‌درکجا

اصغر زارع کهنمویی؛ روزنامه‌نگار و پژوهشگر

بی‌درکجا

اصغر زارع کهنمویی؛ روزنامه‌نگار و پژوهشگر

بی‌درکجا

تارنمای اصغر زارع کهنمویی
روزنامه‌نگار: اندیشه، سیاست، فرهنگ و قومیت؛
پژوهشگر: تاریخ معاصر، جهان اسلام، مسائل آذربایجان و قفقاز؛

برای آشنایی بیشتر با من و نقد دیدگاه‌هایم، به منوی «حیات» در ابتدای صفحه بروید. در آنجا به‌سنت زندگی‌نامۀ خودنوشت، «تجربۀ زیسته»‌ام را دوره می‌کنم.

mail: asghar.zareh@gmail.com

این تارنما، تازه راه‌اندازی شده و در حال تکمیل است.

بایگانی

۲ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۳ ثبت شده است

من پیش از آنکه خبرنگار باشم، کارآموز سیاست بودم. حضور فعال و موثرم در انجمن دانشگاه تهران، تنها یکی از حوزه های فعالیت سیاسی‌ام بود. البته هیچ افتخار و تبختری بدان ندارم. من تمام دوران دانشجویی‌ام را وقف سیاست کردم اما هرگز دانشگاه را ابزار سیاست نکردم. وقتی از دانشگاه فارغ شدم، به عنوان یک فارغ‌التحصیل عادی به چندجا سر زدم و در نهایت سر از رسانه درآوردم. بعدها وقتی به عنوان خبرنگار با برخی از آقایان رفت و آمد پیدا کردم، چندین سال گذشت اما آنها نفهمیدند من نیز انجمنی هستم و با همین آقایانی که به عنوان انجمن به دیدار می آمدند، تاریخی داشته ام که نگو:) من برای آنها فقط یک خبرنگار بودم. خودم اینطور می خواستم... .

من بدون مقدمه وارد رسانه نشدم. مثل بچه آدم چند دوره کلاس رفتم و دقیقا پله پله آمدم بالا. 5 سال خبر نوشتم بدون اینکه یادداشتی منتشر کنم. تنها 4 سال بعد از خبرنویسی، تازه گفتگو گرفتم. دو سال گفتگوهایم بدون اسم منتشر می شد. 6 سال در خیابان ها دویدم و خبر نوشتم و گفتگو کردم تا اینکه بلاخره اسم من توی روزنامه و مجله ها خورد! (الان کودکانی را می بینم که هنوز لید و تیتر را نمی شناسن، اما اسمشان با عنوان، توی روزنامه می آید و و کودک ترهایی را می بینم که نیامده دبیر سرویس شده اند!)

من برای خبرنگار شدن و روزنامه نگار شدن، سخت کار کردم، مسیری بسیار طولانی را طی کردم. بیگاری فراوان تحمل کردم، رنج بسیار کشیدم؛ اما تا امروز فقط روزنامه نگار ماندم. در تمام سال هایی که در رسانه بودم، هرگز و هرگز رسانه را ابزار سیاست نکردم با اینکه امکان بسیاری برایم فراهم بود (دوستان نزدیک می دانند چه می گویم) هرگز از قبل روزنامه، با کسی رابطه برقرار نکردم. رسانه را محمل توسعه روابط فردی نکردم.

متاسفانه در این سالها، افراد زیادی را دیده‌ام که رسانه را محمل خودنمایی‌ها و توسعه روابط فردی خود کرده‌اند. رسانه برای آنها تنها و تنها یک پلکان بوده و هست. وارد رسانه شده‌اند که عرض اندامی کنند و به جایی وصل شوند.

متاسفانه کودکانی را دیده‌ام و می‌بینم که فقط و فقط از رسانه، برای مطامع شخصی خود بهره برداری می‌کنند. این مصیبت بزرگی است که رسانه‌های ما در چنبره کوتوله‌های سیاسی از پایین و هیولای سیاست از بالا، جان می‌دهند. نه کوتوله ها به رسانه رحم می کنند و نه هیولاها.

سال ها پیش در شورای عمومی انجمن تهران داد زدم:
دوستان! انجمن کیسه شما نیست از کیسه انجمن خرج نکنید. برای ورود به قلوب سیاستمداران، انجمن را هزینه نکنید راه‌های دیگری نیز برای رسیدن به کعبه آمال‌تان هست...

الان میگم:
آقایان! دوستان من! رسانه نردبان شما نیست. این موجود کم جان را ول کنید بروید بگردید نردبان بهتری پیدا کنید. برادر من، رسالت رسانه آگاهی‌رسانی به مردم است نه زنجیری برای رساندن شما به آن بالاها. خواهش می‌کنم به رسانه خیانت نکنید...

با تمام وجود اعتقاد دارم راه رسانه از سیاست جدا است. کسانی که راه سیاست در پیش گرفته‌اند، بهتر است ساحت رسانه را از ساحت سیاست جدا کنند. نمی گویم سیاستمدار نشوید می گویم رسانه را خرج سیاستمداری خود نکنید

نمی خواستم این استاتوس را اینقدر بلند بنویسم اما ناخواسته طولانی شد. قطعا این نوشته، مخاطب های خاص دارد در میان همین دوستان فیس بوکی، انجمنی و مثلا رسانه ای خودم 

  • اصغر زارع کهنمویی

من قبل از ادعاها، نوشته‌ها، پیشرفت‌ها و حتی خوبی‌های افراد، به منبع درآمد آن‌ها و اینکه «از کجا درمیاورند» اهمیت می‌دهم، به نظر من، منبع درآمد آدمی، ارزش او را مشخص می‌کند. کسی که در جایی از زندگی، با رانت صعود کرده (حتی یک پله کوچک) نمی‌تواند در ردیف کسانی قراربگیرد که کاملا پله پله و از خط صفر شروع کرده اند.
شمایی که از رانت استفاده کرده ای، ممکن است آدم خوبی باشی، چیزهای خوب بنویسی، تحصیلات خوب داشته باشی، اصلا بنیاد خیریه راه انداخته باشی؛ اما حواست باشد اگر آن «رانت» را نداشتی، امروز مثل میلیون ها انسان دیگر، کارگری می کردی. من نمی توانم تو را در کنار «آدم‌»ها شمارش کنم.
راستی رانت چیست؟ راه دوری نرویم، زیستن تو در خانه یک استاد دانشگاه، ارث پدری تو، ارث پدری همسرت، هدیه گران بابات، خونه سازمانی وزارتخانه متبوع‌ات، وصل دایی‌ت به یک جایی و ... و ... همه رانت هستند. خواهش می‌کنم خودت را بدون هر گونه رانتی بررسی کن و آگاه لخت و عریان که شدی، بیا برو تو صفِ آدم‌ها تا ببینم چند مرد حلاجی... .
این نکته سر دراز دارد...
روز کارگر مبارک

پی نوشت: این متن، مخاطب خاص ندارد. روی سخنم با کس خاصی نبود 

  • اصغر زارع کهنمویی