بی‌درکجا

اصغر زارع کهنمویی؛ روزنامه‌نگار و پژوهشگر

بی‌درکجا

اصغر زارع کهنمویی؛ روزنامه‌نگار و پژوهشگر

بی‌درکجا

تارنمای اصغر زارع کهنمویی
روزنامه‌نگار: اندیشه، سیاست، فرهنگ و قومیت؛
پژوهشگر: تاریخ معاصر، جهان اسلام، مسائل آذربایجان و قفقاز؛

برای آشنایی بیشتر با من و نقد دیدگاه‌هایم، به منوی «حیات» در ابتدای صفحه بروید. در آنجا به‌سنت زندگی‌نامۀ خودنوشت، «تجربۀ زیسته»‌ام را دوره می‌کنم.

mail: asghar.zareh@gmail.com

این تارنما، تازه راه‌اندازی شده و در حال تکمیل است.

بایگانی

۹ مطلب در آذر ۱۳۹۰ ثبت شده است

 «یکی از بزرگترین انحراف‌ها و بدعت‌هایی که در اندیشه دینی صورت گرفته، تحریف نسبت فقه و اخلاق است. فقه بدون اخلاق یا فقهی که جایگزین اخلاق شود، تیغی است در کف زنگی مست.» این‌ها را دکتر ابوالقاسم فنایی در کتاب «اخلاق دین‌شناسی» می‌نویسد. در نگاه او، بازخوانی روابط «اخلاق» و «فقه» و تعریف دقیق جایگاه این دو، شاه‌کلید بحران‌ اخلاقی است. گفتگوی طولانی مهرنامه با ابوالقاسم فنایی، دانش‌آموخته خارج فقه در قم و دکترای فلسفه اخلاق از لندن، اگرچه به بهانه انتشار جدیدترین کتاب او با عنوان «اخلاق دین‌شناسی» است؛ اما، ناظر به «دین در ترازوی اخلاق»، کتاب پیشین او، است. در این گفتگوی انتقادی، تلاش بر این است تا آرای نسبتا جدید و عالمانه این نواندیش دینی، از منظر متفاوت و مخالف به چالش کشیده شود. دفاع فنایی از دیدگاه‌های خود، گفتگو را از حد تعارف و متعارف خارج می‌کند.

  • اصغر زارع کهنمویی

مصائب روزنامه‌نگاری در ایران، کم‌شمار و البته کم‌گفته نیستند. در یک کلام می‌توان گفت؛ روزنامه‌نگاری ایرانی بیش از هر شغل دیگری، همزاد رنج‌های بسیار است. در این میان، مطبوعات محلیِ برخاسته از پیرامون، مصائب مضاعفی دارند. این مصائبِ مضاعف، در تمام مراحل، از درخواست و دریافت مجوز تا تولید و توزیع و احیانا توقیف، همراه آن‌ها است. در بررسی گونه‌شناختی مطبوعات محلی، نشریات اندکی که همه یا بخشی از مطالب خود را به زبان‌های غیرفارسی از جمله ترکی و کردی می‌نویسند، افزون بر مصائب آشنا، با مشکلات وی‍ژه و کم‌شناخته دیگری نیز، مواجه هستند. در این گزارش تلاش بر آن است در گفت و شنود با روزنامه‌نگاران نشریات ترک‌زبان کشورمان به بازخوانی مصائب روزنامه‌نگاری ترکی بپردازیم.

  • اصغر زارع کهنمویی

برخی طیف گسترده‌ای را شامل هستند، بر این عقیده‌اند که ایرانیان نمی‌اندیشند. به نظر شما، چرا ایرانیان نمی اندیشند؟ چرا انسان ایرانی، اینقدر از اندیشیدن امتناع دارد؟

به گمان من، برای درک هر مسئله ای ابتدا باید زاویه دید به آن را مشخص کرد و درباره آن به دور از دیدگاه های کلیشه ای به تامل نشست. یکی از این کلیشه ها ظاهرا همین گزاره است که دائما تکرار می شود و آن اینکه : «ایرانیان نمی توانند بیاندیشند». کلیشه بودن این گزاره را از آنجا می توانیم بفهمیم که درباره آن همواره می توان این پرسش را مطرح کرد که اگر ایرانیان نمی توانند بیاندیشند، آیا آن کس که این گزاره فکری و اندیشمندانه، را مطرح می کند یک «غیر ایرانی » است؟ یا انسان خارق العاده که توانسته است «ایرانی بودن» و «اندیشمند بودن» را با یکدیگر سازگار کند؟ نتیجه ای که من از این گونه گزاره های کلیشه ای می گیرم آن است که گروهی از ایرانیان، و البته نه همه آنها،  و به ویژه در میان نخبگان هنوز نمی توانند خود را از اندیشه های کلیشه ای، اسطوره ای ، دستکاری کننده و خود دستکاری کننده رها کنند. برای بسیاری از روشنفکران و اندیشمندان ما، معنای اندیشمند بودنشان، با عدم توانایی دیگران به اندیشیدن معنا می شود.

  • اصغر زارع کهنمویی

اصغر زارع کهنمویی - شرق: روزنامه‌نگاری شاید بیش از هر حوزه دیگری، عرصه این جدال باشد؛ جدال امید و یاس. اگرچه روزنامه‌نگار ایرانی با آیه‌‌های یاس بسیار آشنا است اما دکتر کاظم معتمدنژاد می‌گوید: «روزنامه‌نگاری بر امید استوار است». در گفتگو با پدر علم ارتباطات، به بازخوانی این جدال پرداخته‌ایم. او با تبیین فلسفه امید در ژورنالیسم، وظیفه روزنامه‌نگار را تزریق امید و آگاهی به جامعه می‌داند و شرط آن را آگاه بودن و امیدوار بودن روزنامه‌نگار. معتمدنژاد فضای فعلی روزنامه‌نگاری در ایران را مورد قبول و به آینده آن بسیار امیدوار است. وی در بخش دیگری از گفتگو، درباره نشریات غیرفارسی‌زبان می‌گوید؛ انتشار روزنامه به زبان‌های غیررسمی مثل ترکی و کردی یک حق شناخته شده در حقوق مطبوعات و اخلاق حرفه‌ای روزنامه‌نگاری است و هیچگونه تبعیضی بین این نشریات و نشریات فارس‌زبان نباید باشد.

  • اصغر زارع کهنمویی

جشنواره‌های متعدد مطبوعات و استقلال حرفه‌ای رسانه‌ها، چه نسبتی با هم دارند؟ آیا این جشنواره‌ها بخصوص جشنواره‌های تخصصی سازمان‌ها، حدود و صغور، استقلال روزنامه‌نگاران را تحت تاثیر قرار نمی‌دهد؟ آیا کارگاه‌های حاشیه‌ای این جشنواره‌ها، علمی و حرفه‌ای است؟ نحوه انتخاب داوران و نیز برگزیدن نفرات ممتاز چگونه است؟ اینها و سوالاتی از این دست، موضوع گفتگوی ما با دکتر حسن‌ نمک‌دوست است. او در این گفتگو، جشنواره‌ها را تسهیل‌گر توسعه مطبوعات می‌داند و می‌گوید: این جشنواره‌ها می‌توانند توجه روزنامه‌نگارها را به مسائل حوزه‌های مختلف، بیشتر جلب کنند. 

  • اصغر زارع کهنمویی

 چه نسبتی بین اخلاق و علم است؟ آیا انفجار آگاهی‌ها، دامنه اخلاق را توسعه داده یا پرده‌ اخلاق دریده؟ آیا باید از گسترش تصاعدی علم، هراس داشت که مبادا مرزهای اخلاقی را درنوردد و هیچ نگذارد یا می‌توان امید داشت که علم‌افزایی می‌تواند به بسط مکارم اخلاقی بیانجامد؟ درباره همین نگرانی‌ها، در نهمین برگ اقتراح «اخلاق، فصل نخست تغییر» با دکتر ابوالقاسم فنایی، نواندیش دینی و استاد فلسلفه اخلاق در موسسه مطالعات اسلامی بیرمنگام، گفتگو کرده‌ایم. فنایی،  ناهمواری‌های اخلاق و علم را نه تقصیر علم و نه تقصیر اخلاق،  که تقصیر توسعه نامتوازن علم و اخلاق می‌داند و می‌گوید: «هر چه ما از نظر علمی بیشتر پیشرفت کنیم به اخلاق بیشتر نیاز خواهیم داشت تا قدرت ناشی از پیشرفت علمی را مهار کند و مانع سوء‌استفاده از آن شود.»

  • اصغر زارع کهنمویی

«درد» آشناترین واژه زیست‌جهان انسان و «درمان» همزاد آن است و به همین دلیل، نظام سلامت، شاید قدیمی‌ترین نهاد بشرساخت انسان باشد، نهادی که باید بیش از همه دیگرنهادها اخلاقی باشد چون کوچکترین بداخلاقی، به زایش رنج‌های مضاعف منجر می‌شود. در هشتمین برگ اقتراح «اخلاق، فصل نخست تغییر» به گفتگو با دکتر محمود عباسی، فارغ التحصیل حقوق پزشکی از دانشگاه سوربن و رییس مرکز تحقیقات اخلاق و حقوق پزشکی، مدیر گروه اخلاق پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی نشسته‌ایم. او در این گفت‌وگو، ضمن تبیین جایگاه رهیافت‌های مختلف اخلاقی در حوزه سلامت به اهمیت عدالت، آگاهی عمومی و آموزش در این حوزه و نسبت آن با اخلاق می پردازد. دبیر انجمن علمی حقوق پزشکی ایران با تاکید بر لزوم رفع نواقص قوانین و مقررات حوزه سلامت و اخلاق حرفه‌ای حوزه پزشکی، بر تحول اساسی در آموزش پزشکی تاکید می‌کند. وی پیشنهاد می‌کند هرچه زودتر شورای عالی اخلاق در کشور تاسیس شود.

  • اصغر زارع کهنمویی

سوال این است؛ فرق ملی‌گرایی و نژادپرستی چیست؟ در تقابل منافع ملی با حقوق بشر، رجحان با کدام است؟ زیست‌جهان یک ناسیونالیست، چگونه پیوندی با اخلاق دارد؟ ناسیونالیسم خوب چیست و ناسیونالیسم بد چیست؟ منحنی تاریخ ناسیونالیسم، بیشتر به کدام سوی چرخیده؟ جنبش‌های ناسیونالیستی تاریخ معاصر، بیشتر به کاهش رنج انسان پرداخته‌اند یا به زایش رنج‌های مضاعف؟

ناسیونالیسم را هر چه معنا کنیم، زیبا است؛ چون با میهن پیوند می‌خورد؛ اما، وقتی بر اریکه می‌نشیند، هیچ‌یک از این زیبایی‌های چشم‌نواز به چشم نمی‌خورد. همه چیز، تما‌م‌قد، پلشتی و زشتی و ظلم و خون است. ناسیونالیسم بیش از گفتمان دیگری، سلطه‌گرا و خون‌ریز و بی‌رحم عمل کرده است. چرا چنین است؟ چرا پیوند بین ناسیونالیسم و خون اینقدر وثیق است؟ آنچه در پی می‌آید، تلاشی است برای بسط این پرسش‌ها و نه پاسخ به آن‌ها. چه، این قلم، اهلیت پاسخ را ندارد.

  • اصغر زارع کهنمویی

چه تعداد از مدافعان دین، کار را با حمله به فرهنگ سکولار معاصر آغاز کردند و در نهایت به رهاکردن خود دین و از دست دادن هرگونه تجربه دینی بامعنا رسیدند؟ (اسلاوی ژیژک)

تاریخ دین از یک سوی، تاریخ دفاع است؛ چه بسیار چشم‌هایی که زیر نور شمع و چراغ پیه‌سوز، تار شده‌اند تا دین را حفظ کنند. هنوز در سراسر جهان اسلام، بسیار کسان هستند که آرزومندانه، در سودایی پرثواب‌اند اینکه حداقل یکی از فرزندان‌شان، «سرباز پیامبر یاامام زمان» شود و از دین نبی دفاع کند. تاریخ دین، از دیگر سوی، تاریخ انکار است؛ تا نبی از حرا پایین آمد، اصحاب انکار بر گرد او حلقه زدند و دیوانه‌ و شاعرش خواندند. اگرچه تاریخ انکار، کمتر نگارش یافته اما همبافته تاریخ ایمان است و همزاد بعثت.

  • اصغر زارع کهنمویی