گفتگو با دکتر کاظم معتمدنژاد: به آینده روزنامهنگاری در ایران خوشبین هستم / شرق
اصغر زارع کهنمویی - شرق: روزنامهنگاری شاید بیش از هر حوزه دیگری، عرصه این جدال باشد؛ جدال امید و یاس. اگرچه روزنامهنگار ایرانی با آیههای یاس بسیار آشنا است اما دکتر کاظم معتمدنژاد میگوید: «روزنامهنگاری بر امید استوار است». در گفتگو با پدر علم ارتباطات، به بازخوانی این جدال پرداختهایم. او با تبیین فلسفه امید در ژورنالیسم، وظیفه روزنامهنگار را تزریق امید و آگاهی به جامعه میداند و شرط آن را آگاه بودن و امیدوار بودن روزنامهنگار. معتمدنژاد فضای فعلی روزنامهنگاری در ایران را مورد قبول و به آینده آن بسیار امیدوار است. وی در بخش دیگری از گفتگو، درباره نشریات غیرفارسیزبان میگوید؛ انتشار روزنامه به زبانهای غیررسمی مثل ترکی و کردی یک حق شناخته شده در حقوق مطبوعات و اخلاق حرفهای روزنامهنگاری است و هیچگونه تبعیضی بین این نشریات و نشریات فارسزبان نباید باشد.
بسیاری از دوستان روزنامهنگار ما ناامید شدهاند و اعتقاد دارند حداقل دوره روزنامهنگاری مستقل تمام شده است. میخواستم درباره این امید و یاس در روزنامهنگاری صحبت کنید.
روزنامهنگاری از دوران روشنگری از همان زمان آزادی مطبوعات، مبتنی برامید بود. روزنامه نگاران آن دوره صاحب اندیشه بودند و برای ساختن جامعه بهتر تلاش می کردند. فکر می کردند از طریق روزنامه میتوانند مردم را آگاه کنند. یعنی درست برخلاف روزنامه های دوران استبداد بود که در اوایل قرن هفده میلادی به وجود آمدند و اخبار سرگرم کننده منتشر میکردند و هیچ انگیزه مثبتی برای آزادی و آگاهی نداشتند. بعدها، برخی متفکرین قرن هجدهم تحت تاثیر مطبوعات استبدادی قرن قبلی، به روزنامهها بدبین شدند و روزنامهها را در مقابل کتابها دیدند و نشریات را ابزار انتشار ابتذال معرفی می کردند. حتی اندیشمندانی مثل روسو روزنامه ها را چراگاه فکری افراد جاهل احمق می دانستند. اما، تحت تاثیر شرایط اندیشههای عصر روشنگری این دیدگاه عوض شد و نگاه مثبت به روزنامهها رشد پیدا کرد چون علاقه به ایجاد جامعه بهتر در روزنامهها پی گرفته میشد. در این دوران روزنامهنگاری امیدبخش شکل گرفت. به همین جهت، در ماده یازده اعلامیه حقوق بشر و شهروند انقلاب کبیر فرانسه(1789)، تعریفی که از آزادی مطبوعات داده میشود، بسیار امیدوارکننده است. اینها معتقدند که باید افکار و عقاید پیشرو در اختیار مردم قرار بگیرد و انتشار صحیح و آزاد مطالب، گرانبهاترین آزادی انسانی است. بنابراین هر شهروند می تواند سخن بگوید، بنویسد و به چاپ برساند به شرط اینکه قانون محدودیت تعیین نکرده باشد. (بهعمد اسم شهروند را می آورد یعنی آدمی که حقوق و مسئولیت های خود را می شناسد و در جامعه ای زندگی میکند که میخواهد فضای بهتری را برای آیندگان به وجود بیاورد) در یک کلام، روزنامه نگاری بر امید استوار است.
یعنی عصر روشنگری، با ویژگیها منحصر به فردی که دارد، به نوعی مبنای روزنامهنگاری مستقل قلمداد میشود؟
اگر اندیشه های عصر اصالت روشنگری را در نظر بگیریم، این مساله آشکار میشود. این اندیشهها شامل 5 اصل است؛ اصل اول، اصالت فرد و شخصیت انسانی؛ اصل دوم، استفاده انسان از طبیعت؛ اصل سوم، به کار گرفتن عقل برای دگرگون کردن زندگی؛ اصل چهارم، برای پیشرفت قدم برداشتن و زندگی بهتر داشتن و اصل پنجم، نیل به خوشبختی. روزنامه نگاری تلاشی در مسیر این پنج اصل بوده است. ماده یازده اعلامیه حقوق بشر و شهروند انقلاب کبیر فرانسه (1789)هم این را به خوبی نشان می دهد اینکه به صراحت میگوید؛ شهروندان می توانند سخن بگویند، بنویسند و منتشر کنند مگر در مواردی که قانون ممنوع کرده باشد. ما در عصر روشنگری با آدمی بسیار امیدوار بنام امانوئل کانت روبرو هستیم که دیدگاههای بسیار موثری در تاریخ علم ارتباطات و روزنامهنگاری دارد. اندیشههای کانت به ایجاد سپهر همگانی و فضای عمومی به منظور کاربرد عقلایی اندیشههای انسانی نقش مهمی ایفا می کند وی برای شناخت روشنایی ها کمک می کند. کانت در مقالهای خطاب به فردریک دوم امپراطور وقت پروس، روشنایی ها را به عنوان زمان شاخص خروج انسان از وضعیت اقلیت بدون آگاهی معرفی میکند. وی شرایط استفاده عمومی از عقل انسان در زمینههای مختلف را مشخص میسازد و تاکید میکند که خروج از «وضعیت بردگی» معمولا کار دشواری است و افراد کمی بطور شخصی توانایی آن را دارا هستند. اما یک تجمع نسبت به افراد تنها و منفرد، سریعتر میتواند به توفیق برسد. امکان اینکه یک عموم به آزادی برسد، محتملتر است. کانت این موفقیت را مقدمهای بر اخلاق اطلاعات میداند. برای روشناییها، هیچ چیز مثل آزادی ضرورت ندارد. کانت در ادامه خطاب به امپراطور پروس مینویسد؛ صحبت بر سر این است که آزادی مقدم بر توسعه عقل است یا برعکس، افراد باید عاقل بشوند بعد به آنها آزادی بدهیم. او آزادی را مقدم بر دانایی میداند. به فردریک میگوید؛ به آنها آزادی بده آنها دانا خواهند شد برای دانا شدن نیازی به آزادی نیست چون با آزاد شدن آنها شما برنده خواهید شد. البته این روند همواره در تاریخ روزنامهنگاری حاکم نیست. بطور کلی، غرب سه دوره مطبوعات را گذرانده است؛ دوره اول مطبوعات استبدادی هستند مثل روزنامه نگاری ما در دوره قاجاریه. دوره دوم، مطبوعات دوره انقلاب هستند که بیشتر عقیدتی هستند و می خواهند مردم را روشن کنند و با برخورداری از آزادی، جامعه عقلایی داشته باشند و دوره سوم، دوره مطبوعات خبری است که تحت تاثیر گسترش آگهی های تجارتی در روزنامه ها پدید می آیند و برای کسب تیراژ هر چه بیشتر و انتشار آگهی های فراوان تر به جنجال گرایی گرایش پیدا می کنند و محتوا کم کیفیت تر میشود و افول اخلاقی در مطبوعات پیش میآید و مطبوعات زرد بیشتر میشوند.
به دوره مشروطه اشاره کردید ما در کشور خود، نقطههای درخشانی در تاریخ مطبوعات داریم. انقلاب مشروطه،دوره ملی شدن صنعت نفت، انقلاب اسلامی و دوران بعد از پایان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران از آن جملهاند. این نقطههای درخشان همواره امیدهایی به وجود آورده اما گذرا بودهاند. آیا به نظر شما دوباره این نقطههای درخشان را خواهیم داشت یا نباید خیلی امیدوار باشیم؟
من فکر میکنم آن فضاها دوباره ایجاد خواهد شد اما زمان آن را نمیتوان پیشبینی کرد. من معتقدم میتوانیم بطور عادی و آرام با صحبت و گفتگو این شرایط را به وجود آوریم و مسئولان ذیربط را وادار کنیم که آزادی مطبوعات را نهادیسازی کنند و قوانینی وضع کنند که این قوانین، همگانی باشد و اصول آزادی مطبوعات در آنها رعایت شده باشد و هر حکومتی سرکار بیاید آن اصول را رعایت بکند. در دوران مشروطه بدون اینکه شرایط در داخل مهیا باشد، آمدیم شرط انتشار نشریه را اعلامنامه گذاشتیم. طبق این قانون، فرد، لازم نبود از دولت برای انتشار نشریه اجازه بگیرد تنها مدیر روزنامه باید به دولت اعلام میکرد که روزنامه منتشر میکند اگر بعد از انتشار جرمی هم مرتکب میشد بعدا بررسی میشد. این قانون بعد از 1321 رها شد و دوباره لزوم صدور مجوز برای انتشار مطبوعات مطرح شد. ما حداقل باید به دوران مشروطه برگردیم و به آنها بقبولانیم که قوانین امروزه تغییر یافتهاند و در دنیا جور دیگری عمل می شود و حتی به جایی رسیده اند که کسب مجوز و ارسال اعلام نامه و ثبت نام در دفتر مخصوص مطبوعات هیچکدام دیگر ضروری شناخته نمی شوند و انتشار مشخصات ناشر و نشانی محل روزنامه در هر شماره کافی است و در صورتیکه از طریق نشریات جرمی صورت بگیرد قوه قضائیه می تواند آن را مورد تعقیب قرار دهد؛اینها باید نهادینه بشود.
آقای دکتر بسیاری از روزنامهنگارها باور دارند که دولت خیلی نمیخواهد روزنامهنگاری پا بگیرد و رشتههای روزنامهنگاری گسترش پیدا کند. شما میگویید گفتگو کنیم ولی اما رغبتی از طرف مقابل نیست.
من فکر می کنم تجربیات پژوهشی همکاران دانشگاهی ما در دوره دولت آقای خاتمی که با برگزاری سه سمینار برای بررسی مسائل مطبوعات ایران همراه بود و به تهیه و تدوین پیش نویس های چند متن حقوقی، شامل لایحه قانونی تاسیس شورای عالی رسانه ها، لایحه قانونی استقلال حرفه روزنامه نگاری، پیمان جمعی کار روزنامه نگاران و میثاق اصول اخلاقی حرفه روزنامه نگاری، منتهی گردید و به دنبال آن ها سند توسعه مطبوعات کشور در مرداد 1384 نیز تدوین و تصویب گردید .در این سند توسعه تقریبا تمام اصول حقوقی، اقتصادی و حرفه ای مربوط به مطبوعات پیش بینی شده است و در صورتی که متن آن بازنگری شود و با شرایط کنونی منطبق گردد می تواند نتایج مثبت و موثری را به بار آورد. لازم به یادآوری است که در جریان تهیه و تدوین متن های یاد شده اصول مهم حاکم بر فعالیت مطبوعات مانند عدم نیاز به کسب مجوز در تامین امنیت شغلی و استقلال حرفه ای روزنامه نگاران، کثرت گرایی مطبوعات، کاهش نقش دولت در اداره مستقیم روزنامه ها و نهادی سازی کمک های دولتی به مطبوعات و نظایر آنها پیش بینی شده اند. این مسائل در دوره ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد هم خوشبختانه دنبال شد و آقای مختارپور معاون وقت مطبوعاتی وزارت جلسات متعددی تشکیل دادند و ادامه کوششهای قبلی را تشویق کردند. در حال حاضر آقای محمدزاده معاون جدید مطبوعاتی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میگویند ما این کارها را انجام میدهیم اما فعلا سرمان شلوغ است باید صبر کنیم در یک فرصت خوب این مسائل را دنبال کنیم.
آقای دکتر، همین آقای محمدزاده دو هفته پیش، نامۀ لغو مجوز یکی از نشریات را بدون اخطار و اعلام قبلی صادر کردند. حتی دلیلی هم ننوشتند. ممکن است این حرفهایی که شما می گویید زده باشند اما عملا طور دیگری عمل می شود.
به هر حال من معتقدم که ما باید فکر خود را دنبال کنیم. مثلا با انتشار قوانین کشورهای دیگر مشخص کنیم که چه باید بکنند و دنیا الان در چه فضایی قرار دارد. یونسکو در سال 2008 شاخصهای توسعه رسانهها را تعیین کرده است این ها را ما منتشر کرده ایم. گزارشی که برنامه توسعه ارتباطات یونسکو در مارس 2008 ارائه میدهد، آزادی بیان را که یکی از عناصر بنیادی اعلامیه جهانی حقوق بشر است را مورد تاکید قرار می دهد، رسانهها میتواند جریان اطلاعات بین فرمانروایان و فرمانبران و بین کارگزاران خصوصی و عمومی را تسهیل کنند. در ژوئیه 2008 نیز، شورای اروپا قطعنامهای صادر میکند که در 27 بند شاخصهای پیشبرد رسانه های آزاد را بیان میکند. حق آزادی بیان و ارائه اطلاعات، انتقاد از دولت، عدم توقیف رسانهها، عدم به کار بردن قوانین جزایی درباره روزنامهها، برابری همه رسانه ها در برخورداری از امکانات ارتباطی مثل ماهواره، دسترسی برابر به امکان چاپ، شفافیت بالای مدیریت و مالکیت رسانهها، نهادینه شدن کمکهای مستقیم و غیر مستقیم، نهادینه سازی و... از جمله این بندها است. همچنین این قطعنامه تاکید میکند موسسات رادیو تلویزیونی نباید مستقیما تحت مدیریت دولت باشند بلکه باید به عنوان موسسات خدمت عمومی زیر نظر یک شورای عالی مستقلی اداره شود و مسئولان دولتی در دوران تصدی کارها نباید مسئولیت مدیریت رسانهها را داشته باشند. نظام انضباطی داخلی بین روزنامه نگاران ایجاد شود، دولتها ها موظفند هر سال گزارشی از پیشرفت آزادی مطبوعات را ارائه کنند. اینها را باید مدام گفت و گفت. باید گفت که دنیا مدام تغییر پیدا میکند قوانین عوض میشود. الان در کویت جرم مطبوعاتی با زندان لغو شده است. در اردن و آذربایجان محدود شده، در اندونزی ازبین رفته، در انگلیس تاکید کردند که نباید باشد. اینها نمی تواند در ایران بی تاثیر باشد. ما در همه زمینهها تاثیر می گذاریم و تاثیر می گیریم چرا در این باره نگیریم. اگر اینها به خوانندهها معرفی شود و دانشجوها و روشنفکران آگاه بشوند، حتما در میان مسولان هم تاثیر میگذارد و مشکلات کم میشود.
استاد، بسیاری از روزنامه نگارها، شغل خود را ترک میکنند و به کار دیگری مشغول میشوند. این ریزش، مدام بیشتر میشود. نکته بعدی اینکه با توجه به همین کنارهگیریها و یاسها، نسل بعدی روزنامه نگاری هم شکل نمیگیرد خیلیها میگویند آینده روزنامهنگاری در ایران تیره و تار است. آیا چنین است؟
به همین جهت است که ما الان بیست سال است که بر چهار اصل برای پیشبرد مطبوعات تاکید کردهایم. اول تامین فضای عمومی مطلوب برای فعالیت آزاد مطبوعات همراه با تقویت حاکمیت قانون به منظور توسعه آزادی یاد شده ، دوم تامین استقلال اقتصادی مطبوعات که مستلزم بهبود کیفیت مندرجات روزنامه ها و مجله ها و افزایش تعداد خوانندگان و گسترش میزان آگهی هاست که با کمک های دولت به مطبوعات استحکام بیشتری پیدا می کند، سوم آموزش روزنامه نگاری در دانشگاهها، و چهارم تاکید بر استقلال حرفهای روزنامهنگاری. متاسفانه توجه کافی به این موارد معطوف نشده است. وقتی استقلال اقتصادی تامین نمیشود محتواها هم خوب نمیشوند.پیشرفت آموزش روزنامه نگاری در دانشگاهها هم با محدودیت روبرو شده است. در مورد تامین استقلال حرفه روزنامه نگاران هم به سبب دشواری هایی که انجمن صنفی روزنامه نگاران با آنها روبرو شده است پیشرفت لازم پدید نیامده است. باید در این زمینهها با مسئولان صحبت کرد و توجه آنها را به یافتن راه حل مناسب درباره توسعه فعالیتهای صنفی انجمن های روزنامه نگاری جلب نمود. در همین عراق قانون موقتی برای مطبوعات نوشته اند که جالب توجه است. قوانین مطبوعاتی جدید افغانستان، اندونزی، هلند، لوکزامبورگ و سنگال هم از نمونه های قابل مطالعه اند.
آقای دکتر، ما شاهد انفجاری در حوزه سایبر هستیم بسیاری از ادارات دولتی و سازمانها، اخبار کانالیزه خود را روی سایت قرار میدهند. انبوهی از اطلاعات و اخبار، بهسرعت و با وسعت، تولید میشود. کار روزنامهنگاری در غیبت تحلیل، بیشتر به کپیبرداری از این سایتها خلاصه میشود. برخی اعتقاد دارند، مرگ روزنامهنگاری مکتوب، فرارسیده است. نظر شما چیست؟
من معتقدم که کار آنها سطحی است چون تخصص ندارند و زمینه های مختلف علمی را نمیشناسند. به همین دلیل، ما در کلاسهای درسی خود در دروه لیسانس، از حدود پنجاه سال پیش، دروس مختلفی مانند جغرافیای سیاسی، حقوق اساسی، علم سیاست، جامعهشناسی، اقتصاد و روانشناسی و...، تدریس میکنیم. معتقد هستیم تمام معلومات عمومی که برای یک روزنامه نگار مفید و مهم است باید تدریس شود. اینها در تخصص روزنامهنگار خیلی موثر است. روزنامهنگار اگر اینها را بخواند با آدم عادی که از اینترنت کپی میکند و جای دیگری منتشر میکند، بسیار متفاوت خواهد بود. روزنامهنگاری یک تخصص است مثل قضاوت و پزشکی و مهندسی و باید آن را در دانشگاه فراگرفت. بنابراین هیچوقت کسانی که تنها از اینترنت استفاده میکنند، نمیتوانند جای روزنامهنگار را بگیرند چون آن تخصص و درک و بینش عمیقی که یک روزنامهنگار دارد، ندارند. من به آینده روزنامهنگاری به این جهت، بدبین نیستم من معتقدم روزنامهنگاری به خاطر این امکانات رشد بیشتری پیدا خواهد کرد چون روزنامهنگار اقیانوسی از اطلاعات پیش پای خود دارد و چون زمینه اطلاعات علمیاش هم خوب است و مثلا حقوق و سیاست و اقتصاد و روانشناسی خوانده، چند برابر یک فرد عادی می تواند موثر باشد.
متاسفانه، امروزه، روزنامههای ما بیشتر پروپاگاندا یا تجاری شدهاند و این وسط روزنامهنگاری مستقل ضعیف شده است و حتی دیده نمیشود. به نظر شما آیا ما دوباره در فضای دیگری روزنامهنگاری مستقلی خواهیم داشت یا همچنان در ژانر تجاری و پروپاگاندا خواهیم ماند؟
من معتقدم با استفاده از همین قوانین فعلی و تاثیرگذاشتن بر روی مسئولان مملکتی، میشود زمینه را بگونه ای فراهم کرد که محتوای مطبوعات را عمیقتر کرد و مطبوعات مستقل را به وجود آورد. باید با برنامه مشخصی با مسئولان مطبوعات رفتار کرد. البته من اعتقاد دارم محتوای مطبوعات ما در حال حاضر بهتر شده است این امید وجود دارد از این هم بهتر خواهد شد. مثلا این ویژه نامه هایی که شرق و اعتماد منتشر میکنند هیچ جای دنیا پیدا نمی شود. برخی از اینها، در سطح لوموند فرانسه است.
واقعا اینطوری است؟
واقعا اینجوری است. بله حتی در مواردی بهتر و عمیق تر از لوموند هستند.
پس شما اعتقاد دارید، خیلی فضا ناامید کننده نیست.
نه من امیدوارم.
حتی الان با توجه به این مصائب؟
آره اینها به مسائل عمیقتر نگاه میکنند و همه چیز را دنبال می کنند. مثلا در ماجرای لیبی خیلی خوب عمل کردند روزی که قذافی کشته شد، ده ها نفر مقاله نوشتند. اینها نشانههای خوبی است.
آقای دکتر نظر شما راجع به عکس روی جلد روزنامه شرق درباره کشتهشدن قذافی چیست؟ چون خیلیها به آن عکس اعتراض کردند گفتند عکس بسیار خشنی است و با اخلاق حرفه ای مطبوعات نمیخواند.
به هر حال اینها موارد استثنایی است.
یعنی اعتقاد شما بر این است که آن عکس نباید کار میشد؟
نه. این جور رویدادها یک بار پیش میآید چون وضعیت استثنایی بود، انتشار آن عکس اشکال نداشت. قذافی بعد از 42 سال سقوط کرده و این خیلی کم پیش می آید. به نظر من می شود استفاده کرد. حتی میشود زیر عکس توضیح نوشت. سوای این مساله کاریکاتورها هم خیلی خوب شدهاند.
آقای دکتر، بخش بزرگی از مطبوعات را گفتگوها دربرمیگیرند. وضعیت گفتگوها چطور است؟
یک عده خیلی خوب هستند هم مصاحبه کننده خوب است هم مصاحبه شونده. هر دو خوب هستند اما برخیها هم سرهمبندی میکنند. فقط اسامی معروفی که مطرح شده اند، کنار هم می آیند. اینها آنقدر تکرار می شود که حرفهایشان تکراری میشود. متاسفانه تعدادی معدود، ویترین مطبوعات شدهاند. گفتگو با یک نفر وقتی زیاد میشود، برای خواننده سوال پیش می آید. شاید این موضوع درباره من هم صدق کند.
برای عبور از این وضعیت چه باید کرد؟ من اگر گفتگویی را با دکتر معتمدنژاد میگیرم روزنامه علاقمند است این گفتگو را منتشر کند و خوانندهها هم مشتاق هستند که گفتگو را بخوانند اما اگر همین گفتکو را با استادی غیرمشهور مثلا در دانشگاه تبریز انجام دهم، هم روزنامه به چاپ آن علاقه ندارد و هم خواننده به مطالعه آن.
این مساله مهمی است. باید این علاقه و توجه را به وجود آورد. باید به جوان ها پر و بال داد. از اینها گفتگو گرفت و یادداشت و گزارش منتشر کرد. باید فضا را باز کرد و عرصه را از این حالت انحصاری درآورد. اگر برخیها هم ضعیف باشند 6 ماه بعد درست می شوند. این خیلی مهم است که متخصص تربیت شود.
آقای دکتر، به مساله مهمی اشاره کردید انحصار در درون فضای روزنامهنگاری، به عنوان عامل درونی چقدر در ناامیدی موثر است؟
باید فضا متعادل بشود نه آدمهای مشهور را باید حذف کرد و نه هر روز نشانشان داد. باید افراد جوانتر به عرصه بیایند. متاسفانه برخی افراد هفته ای چند بار در روزنامههای مختلف مطرح میشوند. این درست نیست.
علاقمندم در انتها، درباره ضرورت یا عدم ضرورت انتشار نشریات غیرفارسی زبان مثلا ترکزبان در کنار نشریات فارسزبان صحبت کنید. چه ضرورتی دارد که ما مثلا در کشوری مانند کانادا با پراکندگی زبانی فرانسوی و انگلیسی، غیر از مطبوعات انگلیسی، مطبوعات فرانسوی هم منتشر کنیم؟
من با انتشار نشریات غیرفارسی زبان موافقم و به نظرم ضرورت دارد. باید به تاریخ پاسخ داد. در هشتاد سال اخیر بسیاری به انتشار مطبوعات به زبان ترکی و کردی روی آوردهاند. حتی شصت سال پیش، در آذربایجان آموزش زبان ترکی رایج افتاد. اینها از زمانهای قبل مطرح بود و چیز جدیدی نیست. به همین سابقه، آموزش زبان محلی در قانون اساسی هم پیش بینی شده است. گروههای قومی میتوانند از زبان خود در آموزش اجباری استفاده کنند. این مساله در کشورهای چند ملیتی وجود دارد در بسیاری از کشورها تحت تاثیر شرایط و نیازها به زبانهای مختلف روزنامه منتشر میکنند و البته لازم به یادآوری است که در برخی کشورها انتشار روزنامه به زبان خارجی و با مدیریت افراد و موسسات خارجی دارای مقررات خاصی است؛ از جمله در فرانسه تا چند سال پیش انتشار روزنامه به زبان غیر فرانسوی و به وسیله غیر فرانسویها تنها با اجازه دولت امکان پذیر بود اما در سالهای اخیر تحت تاثیر الزامات و مقتضیات اتحادیه اروپایی محدودیتهای مربوط به روزنامه های خارجی یا خارجی زبان از بین رفته است.
آیا تفاوتی از منظر حقوق مطبوعات بین این روزنامهها و روزنامههای دیگر وجود دارد؟ برخی از مدیران مسوول روزنامههای کردزبان و ترکزبان اظهار میدارند که گویا بسیاری هنوز ضرورت این روزنامهها را نفهمیدهاند و نگاه این ها به این نشریات در قیاس با نشریات فارسزبان، کاملا متفاوت است و نوعی تبعیض وجود دارد.
من معتقدم در ایران در کنار زبان فارسی باید ترکی و کردی و بلوچی و عربی به عنوان یک زبان دوم بصورت اجباری تدریس شود. علاوه بر اینکه ضروری است کردها و ترکها و بلوچها و عربها زبان خود را یاد بگیرند، حتی بهتر است همه ایرانیها علاوه بر فارسی، یکی از این زبانها را که ممکن است زبان مادری آنها هم نباشد، یاد بگیرند چون میتوانند در داخل و خارج ایران بهتر خدمت کنند و به بهبود شرایط مملکت کمک کنند. اقوام حق دارند به زبان خود بیاموزند و آموزش بگیرند و بنویسند و روزنامه منتشر کنند. حتی در شوروی از زمان لنین و استالین تا همین اواخر دوره گورباچف در همه ایالتها علاوه بر آموزش زبان روسی، هر ایالتی بصورت اجباری زبان آن ایالت را آموزش میداد. انتشار نشریات به زبانهای، یک حق شناخته شده در حقوق مطبوعات و اخلاق حرفهای روزنامهنگاری است. در حوزه دریافت امکانات و تسهیلات و در تمام موارد، این مطبوعات با مطبوعات پایتخت که به زبان رسمی منتشر میشوند، برابر هستند و هیچگونه تبعیضی نباید باشد.