بی‌درکجا

اصغر زارع کهنمویی؛ روزنامه‌نگار و پژوهشگر

بی‌درکجا

اصغر زارع کهنمویی؛ روزنامه‌نگار و پژوهشگر

بی‌درکجا

تارنمای اصغر زارع کهنمویی
روزنامه‌نگار: اندیشه، سیاست، فرهنگ و قومیت؛
پژوهشگر: تاریخ معاصر، جهان اسلام، مسائل آذربایجان و قفقاز؛

برای آشنایی بیشتر با من و نقد دیدگاه‌هایم، به منوی «حیات» در ابتدای صفحه بروید. در آنجا به‌سنت زندگی‌نامۀ خودنوشت، «تجربۀ زیسته»‌ام را دوره می‌کنم.

mail: asghar.zareh@gmail.com

این تارنما، تازه راه‌اندازی شده و در حال تکمیل است.

بایگانی

۱۰ مطلب با موضوع «محتـــــــــــوا :: نقد روشنفکری» ثبت شده است

1. تنها ده روز به روز جهانی زبان مادری مانده است. دوم اسفند برای «ما» مبداء یک «تاریخ جدید» است. «ما» قومیت‌های ایرانیِ محروم از آموزش زبان مادری اکنون یک روز بزرگ در تقویم حیات اجتماعی خود ثبت کرده‌ایم و هر سال به‌مثابه یک میعاد بزرگ به تبیین مطالبه خود می‌پردازیم. فضای مجازی اگرچه محل آمد و شد صاحبان تریبون‌های رسمی هم هست اما بیشتر، خانه روایت‌ها و قصه‌های کسانی است که خارج از این صحیفه، تریبونی ندارند، نگاهی جامعه‌شناختی به صفحه‌های فیس‌بوکی «ما» بیاندازید تا ببینید چه تعداد انسان ایرانی از چندین روز گذشته به پاسداشت این روز جهانی پرداخته‌اند.

  • اصغر زارع کهنمویی

اشاره: 

تابستان سال گذشته، سخنان دکترسیدجواد طباطبایی درباره آذربایجان در مجله «مهرنامه»، احساسات بسیاری را جریحه‌دار کرد. او پیش از این، شخصیت‌‌های ارزنده‌ای چون عبدالکریم سروش، صادق زیباکلام، داریوش آشوری، جلال آل احمد و علی شریعتی را نیز نواخته بود. اما این بار، با سخنان غیرمسوولانه خود نه یک فرد و نه یک تفکر که یک گروه قومی پرجمعیت و گسترده در سراسر کشور را مورد عنایات ویژه قرار داد. نقد حاضر ناظر به بخش آذربایجانِ گفتگوی بلند مجله وزین مهرنامه با این استاد شناخته‌شده است نه بخش‌های قبل و بعد آن که این بخش‌ها بر مدار سه‌ساله این مجله بوده و اجرای چنین پروژه‌های ارزشمند فکری، جای تقدیر دارد. اهانت‌ها و پریشان‌گویی‌های استاد برجسته علم سیاست در این گفتگو چنان پراکنده و گسترده است که نقد آن لاجرم مطول خواهد شد. ایشان در دو صفحه به  چندین لایه از حرمت هویتی، حقوقی، تاریخی، اخلاقی، سیاسی و امنیتی مردم آذربایجان تاخته و تقریبا جایی را برای «اهانت نکردن» باقی نگذاشته است. سعی می‌شود در این یادداشت، به تک‌تک این اهانت‌ها محترمانه پاسخ داده شود. اما قطعا پردازش عمیق بخش بزرگی از این اهانت‌ها، در این مجال نمی‌گنجد. شایسته است، بگوییم، نوشته حاضر تنها یک یادداشت و جوابیه ژورنالیستی است. نگاه طباطبایی به آذربایجان و ایران، نیازمند رهیافت فلسفی، سیاسی، جامعه‌شناختی، اخلاقی و زبان‌شناختی است که اهل نظر پیش از این بدان پرداخته‌اند و بعدها نیز خواهند پرداخت. این نخستین رفتار اهانت‌آمیز بخش کوچکی از روشنفکری ایرانی به تنوع قومی و به‌خصوص مساله آذربایجان نیست. پیش از سیدجواد طباطبایی، غول‌های بزرگ‌تری نیز دیگری نیز این افاضات غیرمسوولانه را طرح کرده‌اند. شایسته است روشنفکرانِ مقید به حقوق‌بشر، با تالیف کتاب‌ و نگارش مقاله، واکنش‌های شایسته‌ای به این افاضات نشان دهند. 

سیدجواد طباطبایی، اگر یک سخن صواب در این بخشِ پریشان از گفتگوی خود داشته باشد؛ این است: «من شاید نماینده خوبی برای پاسخ‌دادن به این پرسش‌ها نباشم» گل گفتید استاد! و من البته اعتقادی به این بخش از سخن شما نیز ندارم. هر انسان و بالطبع هر آذربایجانی می‌تواند درباره هویت خویشتن سخن بگوید شما نیز  اگرچه به‌نشان‌ِ این گفتگو، آنچنان عرق و اعتقادی به هویتِ آذربایجانی خود که عناصر مشخصی دارد، ندارید؛ اما می‌توانید درباره خویشتنِ خود سخن بگویید. اما این توصیه‌ی دوستانه را با اندکی گلایه به دوستان مهرنامه‌ای خود و دیگر رسانه‌های رسمی و غیررسمی می‌کنم که «سیدجواد طباطبایی» و امثالهم تنها نماینده و سخنگوی یگانه‌ی هویتِ آذربایجانی نیستند؛ دیگرانی نیز هستند که سخن دیگری می‌گویند و شایسته است، آن سخنان نیز که اتفاقا رویدادهای سالیان اخیر را نشان می‌دهد در اکثریت مطلقِ بدون رسانه هستند، شنوده شود. جای بسی تاسف است که تنها عده قلیلی پان‌ایرانیست و نئوپان‌ایرانیست‌ آذربایجانی که هیچ علاقه و عقیده‌ای به هویت آذربایجان ندارند و تنها به اعتبار محل تولد‌شان آذربایجانی هستند، سخن‌گویان رسمی هویت آذربایجان شده‌اند. به یاد داشته باشیم هیچکس استالین مخوف را به‌رغم نسبتش با گرجستان که به قتل عام گرجستان هم پرداخت، هرگز به‌عنوان سخنگوی هویت گرجی‌ها نمی‌شناسد.

  • اصغر زارع کهنمویی
«فرهنگ» بنیاد جامعه است، بنیادی که به تئوری نیاز دارد. نظریه پردازی فرهنگی آنقدر اهمیت دارد که در جهان امروز، به یک تخصص دانشگاهی تبدیل شده است. اکنون کشورهای پیشرفته، بدون نقشه جامع فرهنگی که محصول تئوری پردازی اندیشمندان است، هیچ نوع تصمیمی در حوزه فرهنگ اتخاذ نمی کنند. در کشور ما اما نظریه پردازی فرهنگی با معضلات بسیار جدی مواجه است. نبود این مهم، باعث مصائب بسیاری در حوزه فرهنگ شده است. ما متاسفانه در این حوزه بسیار نحیف هستیم. ما یا نظریه پرداز نداریم و یا به اندک نظریه پردازی های فرهنگی اهمیتی نمی دهیم. این امر، پاشنه آشیل ناکامی سیاستگزاری های فرهنگی است. واقعیت این است که ما با بحران نظریه پردازی در حوزه فرهنگ روبه رو هستیم. گروه راهبرد خبرگزاری دانا در اقتراحی ویژه به چند و چون این بحران می پردازد. آنچه می‌آید نخستین گفتگوی این پرونده است که با حجت الاسلام و المسلمین رسول جعفریان انجام شده است. این استاد تاریخ در این گفتگو تعصب را مهمترین عامل ایجاد این بحران می‌خواند و دلیل دیگر را نگاه فرادستی به حوزه فرهنگ می‌داند.
  • اصغر زارع کهنمویی

علی پایااصغر زارع کهنمویی - گروه راهبرد: اعتدال تکیه کلامِ این روزهای جامعه ایرانی است، رمزی برای گشودن رازهای سر به مهر دولت جدید. اعتدال مثل هر واژه دیگری، در ادبیات سیاسی و اجتماعی ما، بسیار مبهم است. هیچکس حتی افراطی‌‌ترین‌ها نیز مدعی مشی اعتدال هستند.  واقعا اعتدال چیست؟ اعتدالیون چه کسانی هستند؟ مرز میان «اعتدال و افراط» و «اعتدال و محافظه‌کاری»  چگونه تبیین می‌شود؟ چرا جامعه ما بیش از اعتدال به افراط و تفریط گراییده است؟ تاریخ فکر اسلامی، چه میانه‌ای با اعتدال دارد؟ کابینه معتدل چگونه کابینه‌ای است و در عرصه سیاست که معمولا عرصه‌ی افراط و تفریط‌ها بوده، چگونه عمل خواهد کرد؟ به نظر می‌رسد در این روزهای جامعه ما، این سوالات بسیار اساسی است و باید تبیین شوند. گروه راهبرد خبرگزاری دانا، بر آن است این مهم را به شور اندیشمندان و کنشگران سیاسی و اجتماعی کشورمان بگذارد تا از این رهگذر به نکته‌ای روشن برسد و بتواند بگوید: اعتدال چیست؟ آنچه می‌آید گفتگوی اختصاصی گروه راهبرد خبرگزاری دانا با دکتر علی پایا، روشنفکر برجسته دینی است. پایا دانشیار مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور و استاد مدعو دانشگاه وستمینستر انگلستان است. او در این گفتگوی مبسوط با تعریف مفهوم اعتدال در نزد اندیشمند فلسفه سیاسی راجر اسکروتون، به تبیین مولفه‌های مختلف آن می‌پردازد. وی در ادامه، ضمن هشدار به هجوم روشنفکران برای ارائه تعریف‌های چشم‌گیرتر از اعتدال، به رابطه وثیق اعتدال و عقلانیت اشاره می‌کند و آنگاه، در گفتاری تحت عنوان «منطق موقعیت» دلیل اصلی رویگردانی جامعه به اعتدال و را ه تاسیس جامعه معتدل را تشریح می‌کند.

  • اصغر زارع کهنمویی

ابوالقاسم فناییاصغر زارع کهنمویی، نسیم بیداری: نمی‌توان به جایگاه و اعتبار روشنفکری دینی با همه‌ی مصائب و مسائل پیرامونش، بی‌اعتنا بود. شاید بتوان گفت؛ روشنفکری دینی، ‌زنده‌ترین موجود سیاسی‌احتماعی تمام تاریخ معاصر ما است. مجالی باید تا به ارزیابی و نقد دقیق کارنامه این نحله فکری پرداخت. این کارنامه چقدر قابل دفاع است؟ چرا هویت سیاسی روشنفرکی دینی بر دیگر سویه‌های آن می‌چربد؟ کارویژه روشنفکری دینی چیست و این کارویژه در حوزه حقوق بشر چه کرده است؟ چرا روشنفکری دینی به حقوق گروه‌های قومی نمی‌پردازد؟ پارادوکس‌های روشنفکری دینی در حوزه حقوق زنان چگونه توزین می‌شود؟ برای پاسخ به این سوالات، سراغ دکتر ابوالقسام فنایی رفته‌ایم. او یکی از نوگراترین حوزویانِ حجره‌نشین و همچنین یکی از حوزوی‌ترین روشنفکران لندن‌نشین است. شاید بیشترین تلاش او صرف رفع پارادوکس‌های دین و مدرنیسم از منظر اخلاق باشد. در این گفتگو او ضمن گلایه از تقسیم روشنفکری به دینی و سکولار، به تقسیم دیگری از روشنفکری براساس خداباوری می‌پردازد. او در ادامه، از کارنامه روشنفکران دینی در حوزه حقوق بشر، ‌دفاع می‌کند و در پرسش به پاسخی درباره نسبت منافع ملی و حقوق بشر، ارجحیت را به حقوق بشر می‌دهد. او درباره حقوق قومیت‌ها می‌گوید؛ ظلم به گروه‌های قومی بیشتر به امنیت ملی ضربه می‌زند و تمامیت ارضی را به مخاطره می‌اندازد تا ادا کردن حقوق آنان.

  • اصغر زارع کهنمویی
شاید بتوان با تاسی بر سخن برخی اهل نظر گفت؛ دیگر بی‌کرانه‌اندیشی در علم مفهومی ندارد. مدت‌ها است که هم دانشمندان و هم سیاست‌مداران بر این باور رسیده‌اند که باید علم را نیز سیاست‌گذاری کنند تا از یک‌سو بر "مصائبِ" علم فائق آیند و از سوی دیگر، علم را "نافع"ِ خویش سازند. اما سیاستگذاری علم به چه معنا است؟ سیاست و علم با توجه به ماهیت متضاد درونی خود، چگونه کنار هم قرار می‌گیرند؟ چه کسانی سیاست‌های علمی را تبیین می‌کنند؟ نقش جامعه در این میان چیست؟ چه سنت‌هایی در این باره وجود دارد؟ علم در کشور ما چگونه سیاست‌گذاری می‌شود؟به گفته استاد دانشگاه صنعتی امبرکبیر، کشور ما در سیاستگذاری علمی، در مرز دانش جهانی قرار دارد. حسن قدسی‌پور در گفتگو با گروه راهبرد خبرگزاری دانا، از رشد تئوریک علم سیاست‌گذاری در کشور سخن می‌گوید و  اعتقاد دارد از مرحله تحقیقات به مرحله قانون‌گذاری و حتی اجرا رسیده‌ایم. وی در این گفتگو از اجرایی­ شدن قانون اقتصاد دانش‌بنیان خبر داد و اظهار داشت؛ قانون دانش‌بنیان پس از تصویب، هم‌اکنون در مرحله اجرا است و قرار است دولت سالیانه، هزار میلیارد تومان، به شرکت‌های دانش‌بنیان اختصاص دهد.
  • اصغر زارع کهنمویی

آرش نراقی

اصغر زارع کهنمویی - نسیم بیداری: دکتر آرش نراقی را می‌توان جسورترین متفکر تمام سال‌هایی دانست که اندیشه‌ی مدرن و انسانیِ «حقوق بشر» فراگفتمانِ محافل سیاسی و روشنفکری شده است؛ گفتمانی که حتی تجددگراترین روشنفکران نیز، ‌در سویه‌هایی، یا به باور عمیق آن نرسیده‌اند و به انکار آن می‌پردازند و یا نگاه کاریکاتوری به محتوای آن دارند. در خوشبینانه‌ترین حالت، یک نوع نسبیت‌گرایی فرهنگی کلانی بر گرایش‌ها و روایت‌های روشنفکران ما از حقوق بشر حاکم است. آرش نراقی از این حیث متفکری است که تلاش دارد،‌ به طرز عریان، خارج از چارچوب‌های حاکم بر عرف روشنفکری، از بحث درباره مفهوم کلی حقوق بشر عبور کرده و یک به یک به مصادیق آن ورود کند. برای ارزیابی کارنامه روشنفکری دینی، گفت‌وشنود با آرش نراقی به عنوان فعال‌ترین نماینده این نحله فکری در حوزه حقوق بشر می‌تواند بسیار سودمند باشد. در این گفتگو، این فیلسوف دین، ضمن دفاع تحلیلی از کارنامه روشنفکری دینی در تبیین نظریه دینی و پذیراندن حقوق بنیادی انسان، به چالش‌ها و ضعف‌های آن در تعریف مصادیق می‌پردازد. او در بخش پایانی گفتگو، به ارائه پاسخ‌ به پرسش‌های ناظر به یکی از اساسی‌ترین مصادیق حقوق بشر یعنی حقوق گروه‌های قومی می‌پردازد. او دراین باره،‌ از نظریه فیلسوفان جدید حقوق بشر سخن می‌گوید و افزون بر حقوق فردی، حقوق جمعی را نیز مشمول حقوق بشر می‌خواند و حقوق گروه‌های قومی را ذیل این حقوق، به عنوان لوازم دموکراسی عادلانه می‌خواند. او می‌گوید؛ اگر کسانی حقوق قومیت‌ها را نپذیرند، اساسا به حقوق بشر اعتقاد ندارند. راه‌حل او برای رفع تنازعات قومی،‌ گفتگوی منتقدانه، پذیرش حقوق متقابل و دوری از فضای عاطفی و غیرمنطقی است. نراقی همچنین از بی‌اعتنایی نهاد قدرت و جامعه روشنفکری به حقوق قومیت‌ها، به‌شدت گلایه می‌کند.

  • اصغر زارع کهنمویی

اصغر زارع کهنمویی؛ آسمان: شهر مرزی تربت‌جام، زادگاه نخبگان و اندیشمندان بزرگی است. سرحلقه‌ی اینان عبدالرحمن جامی و ابوالوفای بوزجانی است. احمد قابل نیز باده‌نوش همین جام است. پیش از اینکه شیخ‌شیرمحمد قابل، امام جمعه‌ی شهر کوچک فریمان شود، روحانی محبوب جامی‌ها بود و زندگی طلبگی ارزشمندی را سپری می‌کرد. احمد متولد ماه مهر، آوردگاه این حیات روحانی در سال 1336 است. احمد اگرچه کودکی را در تربت‌جام سپری کرد اما در شهر دیگری آموزش دید، شهری که خانه پدری‌اش، بیت امام جمعه نیز بود. پس از پایان تحصیلات کلاسیک در سال 51 در مشهد، به سنت مالوف حوزویان، وارد مدرسه دینی کوچک آیت‌الله میلانی می‌شود. آغاز طلبگی او با پایان دومین دیکتاتور دوره مدرن همراه بود. قابل نیز در ایام انقلابی ایران، به کنش‌های انقلابی می‌پردازد و راهی خیابان‌ها می‌شود. پس از پیروزی، قابلِ انقلابی وارد نهادهای تازه‌تاسیس از جمله سپاه پاسداران و دادگاه ویژه روحانیت می‌شود. اما قابل، برخلاف بسیاری از انقلابی‌ها، انقلابی نماند و خیلی زود راه خود را از دیگران جدا کرد. او به حوزه علمیه برگشت. او همچنان طلبه ‌ماند. برای طلبه‌ی علوم دینی عصر پهلوی، تنها یک مساله اهمیت دارد؛ تکلیف. تحصیل برای او تکلیف بزرگی است. این تکلیف دینی، بیست و سه سال طول می‌کشد. او در تمام این 23سال هرگز از حجره خود برای امور غیردرسی خارج نشد. در ادبیات حوزوی، او نذر تحصیل کرده بود. او حتی برای تبلیغ نیز، درس را رها نکرد. حفظ چندین هزار حدیث و تتبع عمیق در فقه و اصول و تفسیر و کلام محصول همین ایام است.

  • اصغر زارع کهنمویی

 اصغرزارع کهنمویی؛ صبح آزادی: اندیشه برابری و عدالت تاریخ درازنایی دارد. هر آنچه به انسان و رنج‌هایش مربوط است در دایره این اندیشه جای می‌گیرد. رونالد دورکین از نسل جدید فیلسوفان حقوق است که درباره‌ی چگونه کاستن دردهای انسان بسیار اندیشه کرده است. او را می‌توان خلف جان رالز دانست که بر بسیاری از حوزه‌های بی‌عدالتی و تبعیض می‌شورد. تبعیض‌نژادی یکی از جلوه‌های نخستین بی‌عدالتی است. در بازخوانی این نوع تبعیض در جامعه ایرانی، سراغ دکتر صادق زیباکلام رفته‌ایم. این استاد دانشگاه تهران که کنش‌های بسیار موثری در حوزه‌های مختلف جامعه ایرانی دارد، به صراحت از نژادپرستی ایرانی پرده بر‌می‌دارد و بر نگاه انکارگرایانه برخی روشنفکران درباره تبعیض‌های قومی می‌شورد.

  • اصغر زارع کهنمویی

می‌توان آزادی را سرواژه اندیشة آلکسی دوتوکویل دانست. از دیدگاه این شارح بزرگ دو انقلاب کبیر قرن نوزده، نه واژه‌ای مطلق که نسبت وثیقی با مذهب، برابری و ملیت دارد. او مذهب را همراه دموکراسی و برابری را فرای آزادی می‌خواند. در گفت‌وگو با دکتر غلامعباس توسلی، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران، به تبیین نسبت آزادی با برابری از یک‌سو و نسبت دموکراسی و مذهب از سوی دیگر پرداخته‌ایم. توسلی در این گفت‌وگو، از اعتراض توکویل به فراموشی تقوی و آزادی در اوج فتوحات نظامی ناپلئون و تفاوت‌های نهادی و نگاهی دو انقلاب فرانسه و آمریکا می‌گوید.

  • اصغر زارع کهنمویی