بی‌درکجا

اصغر زارع کهنمویی؛ روزنامه‌نگار و پژوهشگر

بی‌درکجا

اصغر زارع کهنمویی؛ روزنامه‌نگار و پژوهشگر

بی‌درکجا

تارنمای اصغر زارع کهنمویی
روزنامه‌نگار: اندیشه، سیاست، فرهنگ و قومیت؛
پژوهشگر: تاریخ معاصر، جهان اسلام، مسائل آذربایجان و قفقاز؛

برای آشنایی بیشتر با من و نقد دیدگاه‌هایم، به منوی «حیات» در ابتدای صفحه بروید. در آنجا به‌سنت زندگی‌نامۀ خودنوشت، «تجربۀ زیسته»‌ام را دوره می‌کنم.

mail: asghar.zareh@gmail.com

این تارنما، تازه راه‌اندازی شده و در حال تکمیل است.

بایگانی

«درد» آشناترین واژه زیست‌جهان انسان و «درمان» همزاد آن است و به همین دلیل، نظام سلامت، شاید قدیمی‌ترین نهاد بشرساخت انسان باشد، نهادی که باید بیش از همه دیگرنهادها اخلاقی باشد چون کوچکترین بداخلاقی، به زایش رنج‌های مضاعف منجر می‌شود. در هشتمین برگ اقتراح «اخلاق، فصل نخست تغییر» به گفتگو با دکتر محمود عباسی، فارغ التحصیل حقوق پزشکی از دانشگاه سوربن و رییس مرکز تحقیقات اخلاق و حقوق پزشکی، مدیر گروه اخلاق پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی نشسته‌ایم. او در این گفت‌وگو، ضمن تبیین جایگاه رهیافت‌های مختلف اخلاقی در حوزه سلامت به اهمیت عدالت، آگاهی عمومی و آموزش در این حوزه و نسبت آن با اخلاق می پردازد. دبیر انجمن علمی حقوق پزشکی ایران با تاکید بر لزوم رفع نواقص قوانین و مقررات حوزه سلامت و اخلاق حرفه‌ای حوزه پزشکی، بر تحول اساسی در آموزش پزشکی تاکید می‌کند. وی پیشنهاد می‌کند هرچه زودتر شورای عالی اخلاق در کشور تاسیس شود.

 

وقتی ما از نسبت اخلاق و سلامت صحبت می کنیم، مرادمان کدام یک از رهیافت‌های فلسفه اخلاق است؟

بیش از هر چیز باید بگویم که خوشبختانه بعد از انقلاب، جامعه ما فقه‌گرا شده و متأسفانه اخلاقیات را در حوزه های مختلف آن فرو گذاشته است. به نظر می آید که پرداختن به اخلاق حرفه‌ای در حوزه های مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، پزشکی و زیستی لازم و ضروری است. وقتی ما از اخلاق در سلامت سخن می گوییم، به معنای این نیست که نوعی اخلاق خاص در حوزه سلامت از منظر  مکتب های اخلاقی مورد نظرمان است، پیروی از مکاتب اخلاقی مختلف، زاویه دید ما را عوض می کند. هر یک از طرفداران این مکاتب اخلاقی، نگاهی خاص به مقوله اخلاق دارند. دیدگاه ها و رویکرد ها در این زمینه متفاوت است. از زمانی که حوزه سلامت، بیشتر از قبل، چالش های اساسی فراروی جامعه بشر قرار داده، اندیشمندان در جستجوی این بوده اند که به رویکردها و مکتب‌هایی تکیه کنند که بیشتر کاربردی باشد و بهتر بتواند رافع مشکلات جامعه باشد. از این رو مثلا در میان هنجارگرایان و صاحب نظران این دیدگاه، هر سه دیدگاه اخلاقی وظیفه گرایی، پیامد گرایی و فضیلت‌گرایی جلب توجه می کند. که بین این سه، وظیفه‌گرایی و پیامدگرایی، در حوزه سلامت بیشتر مورد توجه بوده است. ما در میان اندیشمندان مسلمان و فلاسفه اخلاق اسلامی، نظریه روشنی از این حیث نداریم که ببینیم مثلا کدام ‌یک از این دیدگاه‌ها را تعقیب می‌کنند ولی می شود از فتاوی فقها به دست آورد که در حوزه اخلاق در سلامت چه دیدگاهی دارند. البته در میان فلاسفه اسلامی و اندیشمندان اخلاقی نیز دو دیدگاه اخیر، بیشتر مشاهده می شوند.

 

به نظر شما، کدام‌یک از این دیدگاه‌ها در فضای سلامت، بیشتر سودمند است؟

ما نمی‌توانیم خود را در بند نظریه خاصی قرار دهیم. طبیعی است که رویکرد ما مبتنی بر اخلاق کلامی است .در حوزه سلامت، در بعضی از مباحث، خوب است که ما پیامدگرا باشیم و در برخی دیگر وظیفه گرا . در برخی موارد نیز خوب است فضیلت گرایی را تعقیب کنیم. در واقع ما نمی توانیم بگوییم کدام یک از این موارد خوب است، بلکه موارد استفاده اینها بسته به شرایط متفاوت است، ما باید بینیم از چه سخن می گوییم، مثلا از پیوند اعضا صحبت می کنیم، از شبیه‌سازی انسانی صحبت می کنیم، از قصور پزشکی سخن می گوییم و... که هر کدام از این ها ممکن است به یکی از         دیدگاه های فوق نزدیک تر باشد یا لازم باشد که ما به یکی از این نظریه ها بیشتر توجه کنیم و با تکیه بر رویکرد اخلاقی که دارد اهداف خودمان را دنبال کنیم.

 

در بحث اخلاق سلامت، دو حوزه خیلی مهم وجود دارد که تفاوت‌‌‌هایی با هم دارند. یکی از این‌ها اخلاق زیستی و دیگری بحث اخلاق پزشکی است، می خواهم ضمن تشریح تفاوت های بین این دو، بفرمایید این دو چه رابطه ای با یکدیگر دارند؟

وقتی ما از اخلاق پزشکی صحبت می کنیم، چیزی که در وهله نخست به ذهن متبادر می شود رابطه بین پزشک و بیمار است، یعنی اخلاق پزشکی به رابطه بین پزشک و بیمار می پردازد، اما از چهار، پنج دهه گذشته، یعنی از نیمه دوم قرن 20 به این طرف، ما با یک سری چالش های اساسی روبرو هستیم که این چالش ها در حوزه سلامت تاثیر گذار هستند. به عنوان مثال، محیط زیست، آلودگی هوا، گازهای گلخانه ای، ذوب شدن یخ های قطب جنوب و... همگی در سلامت بشر تاثیر گذار هستند، بنابراین بشر از نیمه دوم قرن بیستم به بعد با نگاهی فراتر از رابطه بین پزشک و بیمار، به مقوله اخلاق می اندیشد. زیرا حوزه هایی وجود دارند که تاثیرگذار در سلامت هستند و ما نباید از آن حوزه ها غفلت بورزیم، از این رو واژه‌ایی تحت عنوان بیواتیکس (Bioethics) به وجود آمد که ما در زبان فارسی واژه معادل آن را اخلاق زیستی می نامیم. البته بر این نظریه نقد هایی نیز وارد شد که می گفتند اگر ما شعاع کل مباحث اخلاق زیستی را ده بگیریم، شعاع  حوزه اخلاق پزشکی نه است، بنابراین ضرورتی وجود ندارد که ما به خاطر یک درجه، بخواهیم یک واژه و یا یک رشته جدیدی را وضع کنیم و بخواهیم از آن صحبت کنیم، منتقدین این دیدگاه را رد کرده‌اند و گفته‌اند اولا این حوزه خیلی وسیع تر از این مؤلفه هاست  ثانیا اگر همان یک درجه هم کفایت می کند که ما از واژه ای استفاده کنیم که بتواند  همه موضوعات و مسائل را تحت پوشش خود داشته باشد، بنابراین یک سری مسائل جدید، مثل دستگاه های عمر افزا و دستگاه ونتیلاتور اختراع شده است که می توان با این دستگاهها طول عمر بیماران را بیشتر کرد. امروزه دستگاه ها و روش های درمانی جدیدی ایجاد شده که عمرافزا هستند.. این ها موضوعات و مولفه هایی بودند که اخلاق زیستی را بوجود آوردند و رشته ای جدید را به عنوان یک حوزه میان رشته ای، به نام اخلاق زیستی مطرح کردند. اخلاق زیستی، یک نگاه جامع‌الاطراف به موضوعات و مباحثی دارد که به نحوی از انحا به زیست آدمی بر می گردد، در واقع می توان گفت اخلاق زیستی، حوزه نسبتا جدیدی است که می توان آن را مطالعه نظام‌مند ابعاد اخلاقی؛ شامل بینش ها، تصمیمات، رفتارها، سیاست های اخلاقی، علوم زیستی و مراقبت های بهداشتی و به کارگیری انواعی از روش های اخلاقی در فضای میان رشته ای تعریف کرد که این تعریف، نگاهی کلی به این مقوله دارد و  مسئله اخلاق زیستی را به عنوان یک حوزه و رشته جدید، فراروی ما قرار می دهد. آنچه که به عنوان تفاوت اساسی بین این دو رشته مطرح است(اخلاق پزشکی و اخلاق زیستی)، چهار حوزه اساسی است که یکی از آن ها فناوری های حافظ حیات در آغاز زندگی است، دومی، فناوری های تشدید کننده حیات برای اصلاح کیفیت زندگی است، سومی، فناوری های تولید مثل و به ویژه شبیه سازی است و آخرین مورد، فناوری ها ی مرتبط با مهندسی ژنتیک و ژن درمانی و ژنوم انسانی است. این‌ها مباحثی هستند که در ابتدا حوزه اصلی  اخلاق زیستی را تشکیل دادند و زمینه بروز و ظهور آنرا برجسته نمودند.

 

شما به تحقیقات جدید اشاره کردید، اخلاق کجای این تحقبقات قرار دارد؟ آیا نگاه اخلاق به تحقیقات پزشکی یک نگاه تاییدی و بی‌حدوحصر است که همه انواع تحقیقات پزشکی را تایید می کند  یا برای این تحقیقات حد و مرزی قائل است؟

وقتی ما از اخلاق صحبت می کنیم، اخلاق فراعلم، فراحقوق و فراپزشکی است مثل چتر نجاتی است که حوزه های مختلف علمی را در بر می گیرد. در واقع شما نمی توانید موضوعی از موضوعات پزشکی را احصا کنید که خارج از مطالعه اخلاق پزشکی یا اخلاق زیستی باشد، به عبارتی اخلاق، حاکم بر مسائل علمی است. اخلاق زیستی و اخلاق پزشکی، خط مشی کلی برای جلوگیری از انحراف پژوهشگران در استفاده و بهره گیری از تکنولوژی را تعیین می کند و از طرف دیگر، عامل بازدارنده  از انحراف است، انحرافی که ممکن است دانشمندان در مسیر فعالیت های علمی خود بدان دچار شوند و پیامدهایی را بر جامعه تحمیل کنند. مثلا در مورد شبیه سازی انسان دو دیدگاه اساسی را مطرح کرده اند، از یک طرف مخالفین با آوردن دلایلی مثل این که شبیه سازی نوعی دخالت در کار خدا است، آنرا مجاز نمی دانند و از طرف دیگر برخی می گویند شبیه سازی بخصوص  شبیه سازی درمانی خیلی هم مفید و سودمند است، برای مثال برخی فقهای امامیه اعتقاد دارند شبیه سازی نه تنها دخالت در امر الهی نیست بلکه باعث شناخت بیشتر خداوند می شود. نگاه اخلاقی به ما می آموزد که ما در مسیری حرکت کنیم که به جامعه انسانی و اهدافش زیانی وارد نشود.

 

به بحث دین و فقه اشاره کردید. نسبت اخلاق سلامت و دین، بخصوص در جامعه ما که            جامعه ای فقهی و دینی است، چیست؟

اگر ما بخواهیم از منظر دینی به این قضیه نگاه کنیم، مساله وجهه دیگری دارد، نگاهی که یک اندیشمند سکولار به این قضیه دارد با نگاه یک فیلسوف مسلمان و یک دین مدار متفاوت است. از منظر دین‌مداران و فلاسفه مسلمان، بین دین و اخلاق سه رابطه وجود دارد، اولین رابطه، رابطه تباین است که می گوید این دو هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند و اگرهم شما موردی پیدا کردید که ارتباط بین این دو را ترسیم کند تصادفی است. دومین رابطه، رابطه اتحاد است یعنی اخلاق، جزئی از دین است، البته در نقطه مقابل، کسانی نیز هستند که رابطه عکس این را قبول دارند و می گویند دین، جزئی از اخلاق است. سومین مورد که تعامل است می گوید که اخلاق و دین، دو حوزه جدا از هم هستند که تنها  برخی نکات مشترک با یکدیگر دارند. آنچه که نظریه دین مداران و فلاسفه ما هست، این است که آنها رابطه بین دین و اخلاق را رابطه اتحاد می دانند و این که ما نقطه اعلای اخلاق را می توانیم در دین پیدا کنیم، در این دیدگاه رابطه دین و اخلاق به مثابه درختی است که اعتقادات ریشه آنرا تشکیل        می دهد و اخلاقیات تنه آنرا و شاخ و برگ و میوه آن را فقه و حقوق و احکام تشکیل می دهد. در حالی که برخی از مکاتب اخلاقی غربی و کسانی که با اندیشه سکولار به دین نگاه می کنند، این دو را از یکدیگر تفکیک می کنند و  از طرفی آنها سطحی از اخلاق را به نمایش می گذارند- البته نه این که کلا اخلاق را نفی کنند، یعنی شما هم در آن اندیشه سطحی از اخلاق را می بینید اما خدا و وحی و معاد را نمی بینید و یا خیلی کمرنگ می بینید در حالی که وقتی ما در حوزه اخلاق دینی بحث         می کنیم، عدل الهی، معاد و خلقت، یکی از محور های اساسی است. پس ما می توانیم این سه رابطه را بین این دو دیدگاه مطرح کنیم و این که رابطه این ها با حوزه سلامت در کجاست، به دیدگاه ما بر        می گردد و این که ما پیرو کدام یک از مکاتب اخلاقی هستیم، چون هر یک از این دیدگاه ها نگاه عمیقی به مقوله سلامت دارند. نگاه اخلاق دینی این است که پزشک تا آخرین لحظه باید بیمار را همراهی کند. اما در نگاه برخی مکاتب اخلاقی غربی، انسانی که از درد به خود می پیچد و هیچ راه نجاتی وجود ندارد و می دانیم که چند روز دیگر فوت می کند، اخلاقی این است که به حیات او خاتمه بدهیم. برای مثال، در مقوله اتانازی، از منظر اخلاق دینی، پزشک و کادر درمانی موظف هستند تا آخرین لحظات عمر بیمار را همراهی کنند ولی برخی اخلاق گرایان لذت‌گرا می گویند ما باید ببینیم منافع بیمار چیست آیا بهتر نیست، به حیات بیمار خاتمه دهیم.

 

می خواهم از مباحث انتزاعی خارج بشویم و به مباحث عینی بپردازیم. نظر شما در مورد اخلاق و نسبت آن با حق آگاهی مردم در حوزه سلامت چیست؟

نگاه اخلاقی در مورد این مقوله ها بسیار عمیق و دقیق است. حق آگاهی مردم یک حق ذاتی است و البته نگاه اخلاقی و نگاهی دینی نیز هست. بنابراین دانستن حق ذاتی ابناء بشر است و در عین حال حقی است که اخلاقیات نیز بر آن تکیه دارد. این حق در حوزه سلامت، بسیار جدی تر است. وقتی داریم می بینیم جامعه ما از درد مهلکی رنج می برد باید راهکاری بیندیشیم که خانواده در جامعه ما فرونپاشد و با آگاهی مردم مشکلات کم شود بنابراین حق آگاهی مردم در حوزه سلامت یک امر اخلاقی است.

 

در مورد اخلاق و نسبت آن با عدالت در حوزه سلامت صحبت کنید؟ در جامعه ما بی عدالتی در حوزه سلامت، با چالش جدی روبرو است.

اتفاقا یکی از مشکلات جامعه ما عدالت در حوزه سلامت است. بخشی از بحث عدالت در سلامت، به عدالت در توزیع منابع برمی گردد و ما تردیدی نداریم که همه جوامع منابع محدودی دارند و سرمایه هنگفتی در اختیارشان نیست که بتوانند همه حوزه ها را پوشش دهند، ما نیز در حوزه بهداشت و درمان و حوزه سلامت، با مشکلات جدی مواجه هستیم. عدالت در توزیع منابع، در این جا این است که، بودجه ای را که ما در اختیار داریم، بدانیم باید در کدام یک از حوزه ها هزینه کنیم. برای مثال در شیوع سارس، آموزش پزشکی یا در درمان بیماران و... کدامیک اولویت دارند. اخلاق این است که به ما می گوید که چه تصمیمی بگیریم که اخلاقی باشد. ما باید موضوع را آسیب شناسی کنیم و بعد این دیدگاه ها کارشناسی شوند و در آخر بتوانیم به یک جمع بندی برسیم که این جمع بندی به ما        می گوید ما باید بودجه خود را در چه حوزه ای هزینه کنیم و این همان عدالت در سلامت و نگاه اخلاقی به آن است.

 

روش های جدیدی در حوزه درمان مطرح می شود مثل روان درمانی و هیپنوتیزم یا انرژی درمانی. اخلاق چه نگاهی به مسئله روان درمانی و به ویژه هیپنوتیزم دارد؟

وقتی ما از اخلاق صحبت می کنیم، باید توجه داشته باشیم که اخلاق، مبتنی بر علم است، یعنی پایه و اساس مباحث اخلاقی این است که آن کار، کاری علمی باشد. این که یک مکتب عرفانی یا یک مکتب فرادرمانی، دیدگاهی را در مورد معالجه یک بیماری خاص مطرح کرده است، این ها باید بررسی شوند و متولیان دستگاه سلامت جامعه باید پس از بررسی و تأیید به این افراد مجوز بدهند. ما در جامعه خود، تشتت آرا و نوعی بی توجهی نسبت به این مسائل داریم. الان ما می بینیم که در حوزه های مختلف کسانی هستند که ادعاهای مختلفی به این موضوعات دارند و در واقع دیدگاه خودشان را اعمال می کنند، در حالی که در جامعه نباید اینطور باشد. باید وقتی کسی وارد حوزه سلامت          می شود، که می خواهد به معالجه بیماران بپردازد اولاً طبیب باشد، متخصص و صاحب نظر باشد، دانشنامه اش مورد تایید وزارت بهداشت قرار گرفته باشد و ثانیا سازوکار های لازم و این که در چه حوزه ای از درمان به کار می پردازد، مشخص باشد، اگر غیر از این باشد، این اعمال جرم محسوب   می شود و باید جلوی آن گرفته شود. برای مثال تجویز شیوه درمانی در عطاری ها توسط افراد غیر متخصص و بدون مجوز تخلف است. در واقع این مباحث دقیقا به مقوله اخلاقیات حاکم بر این حوزه برمی گردد، یعنی آن فردی که متخصص نیست و این کار را انجام می دهد، در حالی که عملش جرم است، امری غیر اخلاقی هم مرتکب شده است.

 

آقای دکتر شما حقوقدان هستید ما در عرصه سلامت قوانین زیادی داریم. این قوانین، چقدر نقص دارند؟

فوق العاده زیاد. این مساله یکی از دغدغه های بزرگ انجمن علوم پزشکی ایران را تشکیل می دهد. متأسفانه در جامعه ما به این حوزه کمتر توجه شده است و متأسفانه قوانین ما در حوزه پزشکی و دارویی، فوق العاده متشتّت و نامنسجم است و به هیچ وجه، پاسخگوی نیاز زمانه نیست. پرونده های زیادی در دادگاه هست که به دلیل خلاء قانونی، مشکلاتی فراروی دستگاه قضایی می گذارند. و از طرفی، با توجه به این که علم پزشکی، هر روز در حال زایش و نو شدن است، موضوعات جدیدی را مطرح می کند که قانون گذار نیز باید متناسب با آن حرکت کند و قوانین متناسب با نیاز جامعه را تهیه و تدوین کند که ما متأسفانه در این زمینه نیز خلأ داریم. به نظر می رسد شکل مطلوب در این حوزه این است که ما باید در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، با آسیب شناسی قوانین و مقررات موجود و با بهره گیری از تجربیات جامعه جهانی، لایحه جامع قوانین سلامت را تهیه کنیم که همه حوزه های پزشکی و دارویی را تحت پوشش قرار دهد و این که برخی از قوانین گذشته نیز به روز شوند. ما قوانینی داریم که مربوط به سال 1320 است مانند قانون طرز جلوگیری از بیماریهای آمیزشی و واگیردار که به احصاء بیماریهایی پرداخته در حالی در بیست سال اخیر بیماری های جدیدی چون ایدز و هپاتیت به عنوان بیماری های واگیردار شناخته می شوند که آن زمان کشف نشده بودند. ما در بیماری های عمومی تری چون ایدز خلاء قانونی داریم.

 

به نهادهای حوزه سلامت اشاره کردید این نهادها چقدر در اخلاقی کردن نظام سلامت تأثیر دارند؟

مسلماً این نهادها خیلی تأثیر گذار هستند. اتفاقا اینگونه مراکز هستند که می توانند منشأ تحول در حوزه سلامت باشند. وقتی متخصصان یک حوزه با موازین اخلاقی و قوانین حاکم بر رشته خودشان آشنا نباشند، طبیعتا مسیر خودشان را طی خواهند کرد. مراکزی از این دست، وظیفه و رسالتشان این است که بر اساس قواعد موجود اخلاقی، ابعاد اخلاقی این حوزه را تبیین و در اختیار آن ها قرار دهند و در واقع، اخلاق حرفه ای از این جا شروع می شود. در گذشته های دور در جوامع سنتی و دینی، اینگونه بوده که صاحب نظران می گفتند شما باید انسان ها را تربیت کنید و انسانی که در چارچوب اخلاقی حرکت کند، شایستگی این را داشته باشد که طبیب و وکیل و... شود و این همان اخلاق ارسطویی است. در دوره معاصر، با توجه به گستردگی حوزه های مختلف علمی و بی توجهی به فضیلت اخلاقی، جوامع غربی به اخلاق حرفه ای روی آورده اند. دراین رویکرد به شخصیت افراد و این که آیا اخلاقیات را ملکه نفسانی خود کرده اند یا نه، توجهی نمی شود و تنها به اعتبار این که فردی وارد حوزه سلامت می شود، موظف است که اخلاقیات و ضوابط را رعایت کند بدین معنا که پزشک از آنجهت که پزشک است باید به اخلاقیات پایبند باشد و آنرا رعایت کند. سازمان های حرفه ای هم آیین نامه حرفه ای برای این حوزه می نویسند و پزشکان باید آن را رعایت کنند و در صورت عدم رعایت آن، مجازات می شوند. اینکه چرا در حوزه پزشکی بیشتر لمس می شود، اینست که ارزش هر علمی به اعتبار موضوع آن است و چون موضوع دو علم پزشکی و حقوق انسان است اهمیت خاصی یافته و همواره به عنوان دو علم ممتاز مورد توجه جوامع بوده است و اخلاق حرفه ای در مورد این ها صادق است.

 

چه چیزی در این میان، نیاز امروز جامعه پزشکی ماست؟

حلقه گمشده طبابت امروز ما حکمت است. امروزه طراحان آموزش های پزشکی در دانشکده های پزشکی، به این نتیجه رسیده اند که دانشجوی پزشکی از همان لحظه ورود تا پایان دوره                 فارغ التحصیلی باید تحت آموزش اخلاق حرفه ای باشد و اخلاق را آموزش ببیند. این همان کاری است که هزار سال پیش پیشینیان ما انجام می دادند در تاریخ هزارساله پزشکی، شما کمتر کتاب و مقاله مستقلی درباره اخلاق می بینید. یعنی اینکه طبیب دیروز ما اخلاقیات را در کنار طب می دیده است در عمل هم اولا به اخلاق عمل می کرده و الگوی دانشجویان خود بوده و ثانیاً اینها را به دانشجویان خود آموزش می داده است. پس حلقه مفقوده طبابت امروز ما حکمت است و  حکمت دیروز یک نوع آمیختگی بین اخلاق ارسطویی و اخلاق حرفه‌ای ایجاد کرده بود که این دو مقوله در کنار هم، بهترین شیوه ترویج و آموزش اخلاق را به نمایش می گذاشت.

 

جامعه ما با بی اخلاقی‌هایی روبرو است و بسیاری از روشنفکران و روحانیون بر این مساله، صحه می گذارند. اولا نظام سلامتی ما چقدر اخلاقی است و ثانیا اخلاقی بودن یا نبودن نظام سلامت، چقدر بر بی توجهی جامعه بر اخلاق پزشکی تأثیر دارد؟

من موضوع را به گونه ای دیگر می بینم. نظام سلامت جزئی از اجتماع است و ما باید یک جامعه اخلاقی داشته باشیم تا نظام سلامت اخلاقی داشته باشیم. یعنی ما نیازمند یک خانواده و مدرسه و دانشگاه و جامعه اخلاقی هستیم تا بتوانیم یک نظام سلامت اخلاقی داشته باشیم. کسی که در خانواده و مدرسه جامعه غیراخلاقی تربیت می شود، نمی توان با دو واحد درسی او را اخلاقی کرد. به نظر من همه مسائل به خانواده بر می گردد و مهمتر از آن به مدرسه. باید در جامعه به مقوله های اخلاقی نیز مثل مقوله فقه توجه شود. باید سیستم آموزشی متحول بشود. امروزه بیشتر مشکلاتی که در جامعه دیده می شود به اخلاقیات برمی گردند. مسؤولین و متولیان فرهنگی جامعه ما به این مقوله ها اهمیت نمی دهند؟ باید در کشور شورای عالی اخلاق شکل بگیرد و این شورا کمیته های خاصی در زمینه های مختلف اخلاقی داشته باشد مانند اخلاق سیاسی، اخلاق فرهنگی، اخلاق زیستی، اخلاق پزشکی، اخلاق علمی و ... و این شورا برنامه های راهبردی اخلاق در کشور را ترسیم کند و کمیته های تخصصی سیاست های تبیینی و برنامه های راهبردی را به مورد اجرا گذارند. دست اندرکاران باید نگاه جدیدی به مقوله اخلاق داشته باشند. ما با نگاه جزیره ای به مقوله اخلاق به جایی نمی رسیم و باید یک نگاه جامع اخلاقی حتی در حوزه سلامت داشته باشیم و در پایان لازم است به این نکته اشاره کنم که خوشبختانه نظام سلامت ما در این حوزه پیشتاز مسائل اخلاقی بوده است هرچند که تا رسیدن نقطه مطلوب فاصله بسیار است.

 

 

 

  • اصغر زارع کهنمویی

اخلاق

اخلاق حرفه ای

اخلاق و سلامت

پزشکی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی