گفتگو با دکتر حسن نمکدوست؛ گرفتاریهای امروز روزنامهنگاری ایران بیش از حد گمان است / شرق
جشنوارههای متعدد مطبوعات و استقلال حرفهای رسانهها، چه نسبتی با هم دارند؟ آیا این جشنوارهها بخصوص جشنوارههای تخصصی سازمانها، حدود و صغور، استقلال روزنامهنگاران را تحت تاثیر قرار نمیدهد؟ آیا کارگاههای حاشیهای این جشنوارهها، علمی و حرفهای است؟ نحوه انتخاب داوران و نیز برگزیدن نفرات ممتاز چگونه است؟ اینها و سوالاتی از این دست، موضوع گفتگوی ما با دکتر حسن نمکدوست است. او در این گفتگو، جشنوارهها را تسهیلگر توسعه مطبوعات میداند و میگوید: این جشنوارهها میتوانند توجه روزنامهنگارها را به مسائل حوزههای مختلف، بیشتر جلب کنند.
***
جشنواره های مطبوعات بخصوص با موضوعات تخصصی به چه کاری میآیند؟ برگزاری این جشنوارهها چه لزومی دارد؟
طبعا به درد اینکه روزنامه نگاران را به نوشتن در حوزههای تخصصی و تخصصی نوشتن، البته به زبان قابل فهم برای عموم، تشویق کند. یکی از نشانههای توسعهیافتگی مطبوعات در همه جای دنیا وجود نشریههای تخصصی و ارتقای دانش تخصصی روزنامه نگارهاست. البته تحقق این امر پیش نیازهای فراوان دارد و برگزاری جشنواره صرفا یک اقدام تسهیلگر محدود در این زمینه است. در عین حال سازمانهای برگزار کننده جشنوارههای تخصصی فکر میکنند به کمک این جشنوارهها میتوانند توجه روزنامهنگارها را به مسائل حوزه شان بیشتر جلب کنند.
گاهی گفته میشود هدف از برگزاری جشنواره این است که سازمان برگزارکننده خبرنگاران را در مشت خودش داشته باشد و یک صافی درست کند تا فقط اخبار مثبت پوشش داده شود. مثلا برخی از خبرنگاران اقتصادی میگویند که طی سه دوره یک جشنواره اقتصادی، کسانی رتبه اول مصاحبه را کسب کرده اند که با رییس سازمان گفت وگو داشته اند. آیا با این نظر موافقید؟
من داور چند جشنواره تخصصی، و نه جشنواره مطبوعات، بوده ام؛ مانند جشنواره رسانه و ترافیک، جشنواره رسانه های شهری، دوره اول جشنواره مطبوعات اقتصادی، جشنواره روابط عمومی های برتر و .... اما با موضوعی که اشاره کردید موافق نیستم. داوران این جشنوارهها به طور عمده همان داوران جشنواره مطبوعات و از میان روزنامهنگاران صاحب سبک و استادان مطرح روزنامهنگاری بودهاند. روحیه حرفهای و احساس مسؤولیت کسانی مانند فریدون صدیقی، یونس شکرخواه، مهدی فرقانی، حسین قندی، علی اکبر قاضیزاده، مجید رضائیان و احمد توکلی بینیاز از توصیف است و این افراد قطعا در داوریهایشان هیچ ملاکی را بهجز اصول حرفهای مد نظر قرار نمیدهند. به اینها باید کسان دیگری را هم اضافه کرد. برای مثال، من در اولین دوره جشنواره مطبوعات اقتصادی داور بودم و مسؤولیت کار را آقای قاضیزاده برعهده داشت. ایشان آقای دکتر ناصر فکوهی را هم به داوری دعوت کرده بودند. آقای سلطانیفر هم حاضر بود. فکر میکنید واقعا چنین ترکیبی پا روی حق گذاشته است؟ در عین حال من تا به حال در مواردی که داور بودهام ندیدهام که روابطعمومی سازمانها و نهادهای برگزار کننده جشنواره در نتیجه داوریها دست ببرند و یا توصیه کنند که کسی را انتخاب کنید یا نکنید. مطمئن باشید اگر چنین بود کسانی که نامشان را بردم مطلقا در فرایندهای داوری مشارکت نمیکردند. برعکس، به دفعات شاهد بودهام که دوستان آثاری را برگزیدهاند که مطلب یا رسانهای که مطلب در آن انتشار یافته اتفاقا رویکرد انتقادی به سازمان برگزار کننده جشنواره داشته است.
خبرنگاری که میبیند در یک جشنواره رسانه ای، جوایز زیادی به برخی افراد و موضوعات ویژه تعلق میگیرد، ممکن است وسوسه شود طوری بنویسد که مورد پسند برگزارکنندگان جشنواره باشد. حتی ما با برخی افراد مواجه هستیم که در سال در جشنواره های مختلفی برنده میشوند و مجموع جوایزی که می یرند، رقم کلانی میشود. اینجا، به روشنی، استقلال حرفه ای روزنامه نگار، زیر سوال نمیرود؟
به نظرم بهتر است به جای اینکه به طور کلی و در مجموع صحبت کنیم، موضوع را به صورت و با مثال مشخص مطرح کنیم تا اگر شائبه ای وجود دارد، بر طرف شود. مقصود شما در کدام جشنواره و برندگان کدام اثرهاست؟ همین طوری که نمیشود حکمی را صادر کرد و داورها را متهم به عدول از معیارهای داوری کرد. اگر کسی خوب مطلب تهیه میکند و چند جایزه میگیرد آیا باید او را تشویق کرد یا سرزنش و تنبیه؟ در ضمن مگر ما در سال در مجموع چند جشنواره داریم و در هر رشته چند جایزه که به نظر کلان میآید؟ متأسفانه دستمزد روزنامهنگارها در کشورمان به قدری پایین است که برای مثال قیمت 5، 6 سکه که تا سال پیش به اندازه درآمد روزانه یک واسطه محترم بازار تهران هم نبود، کلان به نظر میرسد! به نظرم به جای اینکه نگران آسیب دیدن استقلال حرفهای روزنامهنگاران از بردن دو سه جایزه در جشنوارههای مطبوعاتی باشیم بهتر است در فکر این باشیم که چگونه دستمزدهای پایین، نادیده گرفتن حقوق حقه همکاران توسط برخی مدیران مطبوعات، تعطیل و توقیف غیرمنصفانه و دستگیریهای بی دلیل، تحمیل خودسانسوری و از همه مهمتر دولتی بودن و حکومت زده بودن ساختار رسانهای کشور استقلال حرفهای روزنامهنگاران را به خطر انداخته است. برای مثال، اینکه وزارت ارشاد مدعی صدور کارت هویت حرفهای روزنامهنگارهاست و در متن آئیننامه حرفهای، دولت مسؤول بررسی اخلاق حرفهای خبرنگارها شده که بیشتر باید ما را نگران کند.
چگونه میتوان هم جشنواره برگزار کرد و هم استقلال حرفه ای روزنامه نگار را حفظ نمود؟
خیلی ساده است. اگر روزنامهنگارها به هنگام نوشتن مطلب از معیارهای حرفه ای عدول نکنند، که رویکرد مناسب به سوژه، دقت در تجزیه و تحلیل دادهها و بیان جنبههای مختلف موضوع، رعایت موازین نگارش و پایبندی به اصول اخلاقی از جمله ضرورتهای آن است، آن وقت هم جشنواره پر رونقی خواهیم داشت و هم استقلالمان خدشهدار نمیشود؛ به همین سادگی. تأکید میکنم به جای نگران بودن از برگزاری جشنوارهها باید دغدغه رعایت انصاف، دقت، بی طرفی، احساس مسؤولیت نسبت به سوژه، منبع و مخاطب، آشنایی عمیق نسبت به موضوع، دل سپردن به کار و مانند آن را داشت. گرفتاریهای امروز روزنامهنگاری ایران خیلی بیشتر از آن چیزی است که گمان میکنیم.
آیا از لحاظ قانونی میتوان با روش تبلیغ یک سازمان از راه برگزاری جشنواره موضوعی برخورد کرد؟
معذرت میخواهم، ولی واقعا متوجه سوگیری های شما نمیشوم. یک مثال میزنم. هر ساله جشنواره رسانه و ترافیک برگزاری میشود. مگر کسی هست که در تهران زندگی کند و معضل ترافیک و اثرات سوء آن را را در زندگی روزمره خود حس نکند؟ بلای خانمان سوزی که به جان همه مان افتاده است و مانند دیو قصهها همه زندگی ما را میبلعد. ما در انتخاب آثار برگزیده در این جشنواره تا حد ممکن مطلبی را برمی گزینیم که از زاویه ای قابل توجه به موضوع پرداخته و دقیق تر و هنرمندانه تر مسأله را شکافته است. اصلا هم به این فکر نمیکنیم که آیا این مطلب له یا علیه سازمان برگزار کننده است. حالا شما از من میپرسید که چگونه میتوان به لحاظ قانونی با روش تبلیغ سازمان برگزار کننده از راه برگزاری جشنواره مقابله کرد؟ به نظرم بهتر بود قبل از مصاحبه مینشستیم و مفصل درباره برداشت های همدیگر نسبت به موضوع گفت و گو میکردیم.
در این جشنوارهها گاهی میبینیم کارگاههای روزنامه نگاری یا کلاسهای آشنایی با موضوع جشنواره برگزار میشود تا بیشتر شکل علمی بگیرد. آیا این هم جزو حربه های روابط عمومی است؟
من نمیتوانم درباره همه کارگاههایی که کنار جشنوارهها برگزار میشوند قضاوت کنم، اما درباره چند کارگاهی که خودم در آنها حضور داشتهام آنها را سودمند نمیدانم. البته حق دارید بگویید تقصیر خودت بوده است. به هر حال من در حد مقدوراتم تلاش کرده ام، اما نتیجهای قابل توجه از کارگاهم نگرفته ام. به نظرم برگزاری یک کارگاه یک دوساعته در فضای پر ازدحام و پر رفت و آمد جشنواره تأثیری در چیزی ندارد. در موردهای دیگر هم بیشتر به نظرم برگزاری این کارگاهها یک کار فرمالیته بوده تا اقدامی مؤثر و به همین خاطر معمولا دیگر در آنها شرکت نمیکنم. اما اینکه میگویید «جزء حربه های روابط عمومی» برایم ناروشن است. برای مثال اینکه استادی در کارگاهی حاضر شود و به همکاران درباره چگونه مصاحبه کردن، نوشتن خبر و یا درست تیتر زدن توضیح بدهد حربه روابط عمومی است؟
داوران چطور باید انتخاب شوند؟
اینکه داوران چگونه انتخاب میشوند مهم نیست، به نظرم مهم این است که به هنگام انتشار فراخوان جشنواره نام هیأت داوران و رئیس هیأت داوران اعلام شود تا علاقه مندان بتوانند تصمیم بگیرند که در جشنواره شرکت کنند یا نه. در عین حال فقط و فقط داوران اعلام شده باید تصمیم نهایی را بگیرند. در بیشتر جشنوارههایی که داوری کردهام آقایان فرقانی، قاضی زاده، بهرامپور و توکلی مسؤولیت هیأت داوران را داشتهاند. من به این چهار نفر و دیگر همکارانی که نام شان را بردم اطمینان تام و تمام دارم و با افتخار با آنها کار میکنم.