بی‌درکجا

اصغر زارع کهنمویی؛ روزنامه‌نگار و پژوهشگر

بی‌درکجا

اصغر زارع کهنمویی؛ روزنامه‌نگار و پژوهشگر

بی‌درکجا

تارنمای اصغر زارع کهنمویی
روزنامه‌نگار: اندیشه، سیاست، فرهنگ و قومیت؛
پژوهشگر: تاریخ معاصر، جهان اسلام، مسائل آذربایجان و قفقاز؛

برای آشنایی بیشتر با من و نقد دیدگاه‌هایم، به منوی «حیات» در ابتدای صفحه بروید. در آنجا به‌سنت زندگی‌نامۀ خودنوشت، «تجربۀ زیسته»‌ام را دوره می‌کنم.

mail: asghar.zareh@gmail.com

این تارنما، تازه راه‌اندازی شده و در حال تکمیل است.

بایگانی

اصغر زارع کهنمویی- اعتماد: «ما تحزب به معنای واقعی در کشور نداریم» این جمله را رییس‌جمهور نساخته است او تنها، یکی از پربسامد‌ترین گزاره‌های تاریخ سیاسی ما را تکرار کرده است.  کافی است، ترکیب موصوفی «حزب واقعی» را در گوگل جستجو کنیم تا متوجه شویم این سخن پرتکرار، چه دردِ آشنایی برای سیاست‌ورزانِ این مرز و بوم است. بله گویا همه از نبود حزب واقعی خبر دارند اما همه‌ی این همه، حتی یک بار حزب واقعی را تعریف نکرده‌اند. واقعا، حزب واقعی چیست؟ این یادداشت در سودای پاسخ به این سوال‌ِ کم‌پاسخ نیست. نگارش چنین پاسخی، برگه‌های بسیار می‌طلبد. اما ضروری است درباره ضرورت و چندوچون این پاسخ، سخنی رود. چرا باید «حزب واقعی» تعریف شود؟ تکلیف حزب واقعی با مقوله‌هایی چون قومیت، اقلیت، حقوق، آزادی، قانون، توسعه و امنیت چیست؟

ما سیاست را از غرب، گرته‌برداری کرده‌ایم همان‌جایی که سیاست بر شاخ حزب نشسته است. اگر «حزب واقعی» را نشناسیم، در شناخت سیاست ناتوان خواهیم بود. کُمیت سیاست در جامعه‌ای که نمی‌داند حزب واقعی چیست، لنگ می‌زند. بدفهمی تحزب، یکی از مهمترین دلایل بحران سیاست در ایران است. نقشه سیاست در ایران، یک کاریکاتور دل‌آزار است. ما سیاست را بر قامت مردانی دوخته‌ایم که در داخل این جامه گشاد، گم شده‌اند. شایسته است سیاستمدارانِ ما یک بار از خود بپرسند داخل این جامعه گشاد چه می‌کنند؟ چه کسانی و در چه فرایندی، این جامعه را به تن آنان پوشانده‌اند؟ لازم است سیاستمدارِ ایرانی یک بار برای همیشه خود را برانداز کند و ببیند آیا این کاریکاتور دل‌آزار، شایسته او است؟ کسی که خود را سیاستمدار می‌داند باید «سیاست» را بشناسد و بر حضور خود در این محفل، حجت منطقی بیاورد. حجت این است، کسانی که بدون تکیه بر تحزب و از جایی غیر از کانال حزب وارد بیت‌الاسرار سیاست شده‌اند، نامحرمان‌اند و نامحرم، کاخ شیشه‌ای سیاست را کدر می‌خواهد چون نمی‌خواهد کسی نجواهای نامحرمانه او را بشنود.

ما باید «حزب واقعی» را تعریف کنیم و آنگاه بپرسیم آیا جراتِ تاسیس و تحمل حزب واقعی را داریم؟ آیا سنت‌ها، قوانین و روح شرقی جامعه ما، می‌تواند عواقبِ این موجودِ ناشناخته را برتابد؟ آیا تک‌تک سیاستمداران ما حاضر هستند، به تحزب تکمین کنند؟ تحزب واقعی، بازی با واژه‌ها نیست، تحزب واقعی، نگهبان راستی‌ها و مقابله با کج‌روی‌ها و تک‌روی‌ها است، سیاستمدارانی که تحزب را به‌صورت یک نردبان می‌بینند، آیا می‌توانند خود را آنقدر کوچک کنند که از دروازه تنگ حزب واقعی رد بشوند؟ سیاستمدارانی که مدام از ضرورت تحزب واقعی سخن می‌گویند، می‌دانند باید‌ها و نبایدهای تحزب واقعی ممکن است از قدوقامت آن‌ها بکاهد و بر قدوقامت حزب بیفزاید؟ آیا آنان می‌دانند، تحزب واقعی، بزرگ‌ترین پرسشگرِ و مستنطق جامعه‌ی مدنی است؟ آیا آنان در صورت تحقق تحزب واقعی پاسخ‌گوی حزب متبوع خود خواهند بود؟

سخن از تحزب واقعی یک مغازله عاشقانه نیست، تسلیم به حقیقت است. نمی‌توانیم از تحزب واقعی سخن بگوییم اما تاسیس حزب را حق گروهی خاص بدانیم. جامعه‌ی سالم، محل تنفس همگان است. جامعه‌ای که سودای تحزب واقعی دارد، باید به همه گروه‌های اجتماعی و سیاسی، حقِ زیستن سیاسی و اجتماعی قائل شود. حق جمعی، نسخه پیشرفته و بسیارجدی حقوق بشر است. کسانی که از تحزب واقعی سخن می‌گویند باید به حق جمعی انسان‌ها، اعتقاد داشته باشند. می‌توان تحزب را واقعی کرد به شرط اینکه همه سلایق بتوانند کرکره‌های خود را بالا بکشند.

حزب واقعی تنها حق حلقه‌هایی نیست که تجربه پاستورنشینی دارند. پاستورنشینان تنها جوازداران تاسیس حزب نیستند. حزب واقعی از درون دولت‌ و قدرت متولد نمی‎شود، حزب واقعی از متن جامعه بیرون می‌آید و محصول تکاپوی اجتماعی انسان‌هایی است که به فهم حق جمعی خود نائل شده‌اند و درصدد کار گروهی برای نیل به هدف‌ها و حق‌های سیاسی و اجتماعی و مدنی خود هستند. احزابی که بر شانه‌ی عروس قدرت نشسته‌اند و از لوله‌های نفت، مشروعیت می‌مکند، در نظام فکری تحزب واقعی، مشروعیت ندارند. حزب باید «بر قدرت» باشد نه «از قدرت». حافظه ما یاری نمی‌کند کسی از درون حزبِ جامعه‌ساخته به قدرت رسیده باشد و حافظه ما البته سرشار از یاد و نام احزابی است که در اتاق نشیمن مردان طراز اول قدرت،  تشکیل شده‌اند و بلافاصله پس از غروب خورشید این مردانِ نامی، سقوط کرده‌اند.

تنوع حزبی، شرط اساسی تحزب واقعی است. این تنها، نزدیکانِ قدرت حاکمه نیستند که حقِ تاسیس حزب دارند. تاسیس حزب، حق همگان است. در صورت پیگیری تحزب واقعی در کشور متنوعی مثل ایران، احزاب متنوع‌تری تاسیس خواهد شد. یکی از مهمترین وجوهِ تحزب واقعی، وجود احزابِ برخاسته از قومیت‌ها و مذاهب مختلف است. هیچ منع قانونی، عرفی، حقوق بشری و دینی برای پرهیز از تاسیس احزاب ترکی، کردی، عربی، فارسی و بلوچی و ... نیست؛ اما، متاسفانه، ما با وجود تنوع قومی بسیار گسترده، ما از نعمت وجود احزاب منتسب به این قومیت‌ها بی‌نصیب هستیم. تحزب قومی، بخشی از حقیقت تحزب واقعی است. حزب محصول تشابهات و اهداف و حقوق هویت‌های یکسان است. اگر هویتی وجود دارد، حق تاسیس حزب و نهاد، تالی و بایسته این هویت است. ما نمی‌توانیم هویت‌های متنوع قومی را بپذیریم اما حق تحزب را برای آنان قائل نباشیم. این پرهیزِ بسیارنسنجیده، سلیقه‌ای و غیرقانونی، باعث ورود تمایلات غریضی و مطالبات حقیقی به زیرزمین می‌شود. در نبودِ فضایی برای تاسیس احزاب قانونی برای قومیت‌ها و اقلیت‌ها، آن‌ها برای تاسیس احزاب غیرقانونی و زیرزمینی اقدام می‌کنند و اتفاق نامبارک بازی باخت‌باخت جامعه ما است؛ یعنی هم قومیت‌ها و هم نظام قدرت هر دو بازنده‌ی این میدان خواهند بود.

تاسیس حزب واقعی، افزون بر شناخت و ارائه تعریفی حقیقی از آن، نیازمند همت و اراده‌ی دولتمردان و سیاستمداران است. رییس‌دولت که با قید واژه «متاسفانه» از نبود تحزب واقعی گلایه می‌کند، باید پیش از هر شخص دیگری، برای ایجاد بستر قانونی و امنیتی لازمه این کار بزرگ، آستین بالا بزند. او که گلایه‌مند است قطعا می‌داند نگاه تنگ‌نظرانه اصاحب قدرت چگونه تحزب را مچاله کرده است. شاید لازم باشد که رییس‌جمهور محترم، کارگروهی  متشکل از منتقدترین متفکرانِ قابل وثوق را مامور بررسی و تبیین دلایل حقوقی، سیاسی، امنیتی، جامعه‌شناختی و فلسفی نبودِ احزاب واقعی بکند و این بار به‌جای تاسف و تالم، به‌مثابه یک سیاستمدارِ حرفه‌ای، به‌جای اینکه خود نظریه‌‌پردازی کند، به نظرات متخصصان علم سیاست گوش فرادهد.

اعتماد، 4شهریور 92، صفحه10

لینک: pdf  /  html

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی