رنگ زیتون، زنگ صلح / روزنامه روزان
جهان رفوزه آزمون خاورمیانه
جهان رفوزه بزرگ آزمون سخت خاورمیانه است. «وضعیتِ»کاملا متفاوت این منطقه کوچک، جهان را با «دشواری» بزرگی مواجه کرده است. آدمکشی عریان حاکم بر خیابانهای عراق، سوریه، فلسطین، بحرین، پاکستان، افانستان و... . چنان بر جان آدمی میکوبد که تو گویی، کشتن ارزش است و زیستن بیارزشترین حقِ ممکن. شاید هیچ زمان دیگری بعد از جنگ دوم جهانی، بشر اینقدر در حیرت فرونرفته است. حتی تراژدی ویتنام نیز اینقدر مبهم و لاینحل نمینمود. جشنوارهی آدمکشی در سوریه و عراق و فلسطین، جهان را در صراط اخلاقی بزرگی قرار داده است؛ چه باید کرد؟
جنگ بشردوستانه؛ نه
این یکی از بزرگترین سوالات اخلاقیِ عصر ما است؛ آیا جنگ بشردوستانه، اخلاقی و حقوقبشری است؟ آیا جنگ بشردوستانه، بهنوبه خود، به توسعه جنگ منجر نمیشود؟ آیا کاروان صلح لاجرم بر جهاز خون مینشیند؟ برخی این باورِ تلخِ غیرانسانی را بازگشت انسانِ قرن بیست و یک به عصر پیش از هژمونی حقوق بشر خواندهاند. مخالفانِ جنگ بشردوستانه بر این باورند که توجیهات ناشیانه این تجاوز آشکار را تنها ذهن نارس کودکان و عقل منفعتاندیش دلالان نفت میفهمد. آنها خروجی تمامی مداخلههای بشردوستانه را مصیبتبار و خانمانسوز میخوانند.
جنگ بشردوستانه؛ آری
در سوی دیگر این شهرآورد اخلاقی، واقعگرایانی هستند که اعتقاد دارند راه دیگری برای رهایی نمانده است. کشوری که در طول کمتر از سه سال، بیش از صدهزار کشته داده و همچنان آهنگ جنگ را محکمتر مینوازد، آیا مگر راهی جز مداخله هم باقی گذاشته است؟ آیا دست روی دست بگذاریم تا سوریها تا همیشه تاریخ و تا انتهای قرن، هم را بکشند؟ کشتهها جای خود، جهان با آوارههای این جنگ داخلی چه کند؟آنها مداخله را امری اخلاقی میدانند. بهزعم آنان، حمله به مرزهای سوریه و تجاوز به خاک آن، حق حقوق بشری کودکانی است که زیر باران بمبهای شیمیایی و آتشزا امیدی به زیستن ندارند.
سه دوئل: دوئل نخست؛ رویارویی روشنفکران
همینک بر سر سرزمین خون، سه دوئل تمامعیار جاری است. دوئلِ نخست، دوئلِ خوبان است. خاومیانه صحنهی رویایی مخالفان و موافقان جنگ بشردوستانه است و هر دوی اینان خود را در قبال مرگ دستهجمعی انسانها مسوول میدانند و دنبال کمینهکردن رنجِ انساناند. این اختلاف عمیق، قطعا آغازگر دور جدیدی از جدیترین چالشهای اخلاقی خواهد بود. فیلسوفان اخلاق و حقوق یک بار دیگر باید گرد هم آیند و برای چنین تنازع ارزشمندی پاسخ بجویند واقعا کدام درست است جنگ یا ضدجنگ؟ پاسخ این سوال اینقدرها هم آسان نیست.
دوئل دوم؛ رویارویی ژنرالها
دوئل دوم، دوئل دلالان و خونخواران خارج از مرزهای سرزمین نفت است. پرسش اینجا است، این توان نظامی گسترده را چه کسانی به داعش و امثالهم داده و میدهند؟ دلالان نفت و اسلحه جهان فعالترین کشنگران بحران خاورمیانه هستند. متهم ردیف اول توسعه جنگ در این منطقه، دایههای مهربانتر از مادر هستند که در نوش و نشخوار خون کودکان بیخانمان موصل و حلب و غزه مسابقه میدهند. دوئل شیطانی ژنرالهای سفید و سیاه، متاسفانه این بار در تشک سرخ موصل رخنمایی میکند.
دوئل سوم؛ رویارویی غاصبان
دوئل سوم، دوئل نظامیان و طالبانِیان است نظامیانی که بهغلط ارابه سیاست را غصب کرده اند و طالبانی که به غلط بر کرسی راویان و مفسران رسمی دین نشستهاند. این هر دو که نامحرمان بزرگ مردم منطقهاند، برای مانایی خود، هرگز اجازه رشد انسانهای بلندقامت را ندادهاند. آنان تمام نوزادان بااستعداد را سر بریدهاند و حتی یک نفر را به نیلِ روزگار نینداخته اند تا در هنگامه دوئل خونین آنان، موسایی بیایید و منجی مردم باشد. عراق و سوریه جز همین غاصبان، هیچ قامت راست دیگری ندارد انگار. اگر کسی بود در تمام این سالها، قد راست میکرد. این تراژدی بزرگی است که یک ملت، بزرگی نداشته باشد.
آنها میکشند تا بمانند
سه دوئل و سه جنگ موازی، خاورمیانه را به قهقرا میبرد. به گمان جهان، تنها راه این است که باید ناقوس مرگِ یک طرفِ دوئلها نواخته شود چه، دوئل بازنده و برنده میخواهد. هیچ دوئلی، برد-برد نبوده است. اما این راهحل صلاح خاورمیانه نیست. آنانکه اکنون بر تشک خون، چشم در چشم هم دوختهاند نشان داده اند هرگز قصد باختن ندارند. آنها بهتر از هرکسی میدانند اگر تنها کمی زانو خم کنند، دیگر برای همیشه باید به صحرای عدم بروند و دقیقا عطف به همین آگاهی عمیق از نیست شدن خود، میکشند تا بمانند.
جبهه صلح جهان نحیف است
باید بهجای ناقوس مرگ، زنگ صلح نواخت. متاسفانه تراژدی سوریه و عراق و فلسطین ثابت کرد جبهه صلح جهان، بسیار نحیف است. فعالان صلح و سازمانها و نهادهای ذیربط یا ضعیف عمل کردهاند یا ذاتا اینقدر ضعیف هستند که نتوانستند سوریه را از فاجعه فزاینده نجات دهند. صلحجویان جهان با الهام از مصیبت سوریه باید عمیقا اندیشه کنند و راه دیگری بروند. جبهه صلح باید خود را اینقدر فربه کند تا بتواند از پس جبهه جنگ برآید. صدای زنگ صلح باید آنقدر بلند باشد تا هرگز صدای ناقوسهای مرگ و شیپورهای جنگ به گوش کسی نرسد. باید برای پایداری صلح در جهان چاره جست. یادمان باشد ما درباره تاریخ گذشته و جنایات هولناک گذشتگان سخن نمیگوییم، جشنواره آدمکشی در قلب کره زمین، پشت گوش ما جریان دارد و هر روز پرده جانسوز جدیدی، چشم جهان را خیس میکند. واقعیت تلخ است باید بپذیریم جهان در آزمون بزرگ خاورمیانه رفوزه شده است. اگر چه بسیار دیر است اما میتوان جبران کرد.