بی‌درکجا

اصغر زارع کهنمویی؛ روزنامه‌نگار و پژوهشگر

بی‌درکجا

اصغر زارع کهنمویی؛ روزنامه‌نگار و پژوهشگر

بی‌درکجا

تارنمای اصغر زارع کهنمویی
روزنامه‌نگار: اندیشه، سیاست، فرهنگ و قومیت؛
پژوهشگر: تاریخ معاصر، جهان اسلام، مسائل آذربایجان و قفقاز؛

برای آشنایی بیشتر با من و نقد دیدگاه‌هایم، به منوی «حیات» در ابتدای صفحه بروید. در آنجا به‌سنت زندگی‌نامۀ خودنوشت، «تجربۀ زیسته»‌ام را دوره می‌کنم.

mail: asghar.zareh@gmail.com

این تارنما، تازه راه‌اندازی شده و در حال تکمیل است.

بایگانی

شورا بر،‌ شورا در / روزنامه روزگار

شنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۰، ۱۲:۳۸ ق.ظ

شورا برساخته جامعه مدرن است نهادی برای مدنیت و مدرنیت، نهادی که می خواهد آزادی و رفاه را برای انسان مدنی تامین و تضمین کند. این مولود جهان مدرن حتی در اندیشه مونتسکیو نیز راه نیافته،‌ چه قوای سیاسی نظریه در اندیشه تفکیکی او سه راس قضایی، اجرایی و تقنینی دارند. حق بشری تعیین سرنوشت، رکن چهارمی نیز به مثلث غیر قابل نفوذ قدرت ( حداقل برای سطوحی پایی تر ) افزوده است: شورا. رهاورد مدنیته اگرچه در حلقه طلایی قدرت و از روئوس مثلث چهارضلعی اراده قهری محسوب می شود، اما از جنس آن سه نیست. شورا بیشتر بر قدرت است تا در قدرت.

 

شورا بر:

شورا تنها کمی از پهنای عریض جامعه ( همه جامعه ) فاصله دارد، در منتهی الیه هرم جامعه سیاسی ، دقیقا آنجا که قدرت نازل می شود به قاعده هرم. یعنی آنجا که مردم قرار دارند نه نخبگان سیاسی و اجتماعی. شورا جایگاه قدرتمندان نیست جایی است برای نزول قدرت به آنجا که هیچ قدرتی در آن نیست یعنی خیابان. شورا تحمیل اراده جمعی مردم ( مردمی خارج از گود ) بر اصحاب قدرت است. صحابی قدرت نمی تواند اراده خیابان را بر خانه خویشان تحمیل کند چه او اصلا هیچگونه هم خویشی با خیابان نشینان ندارد و البته خانه خود را نیز ویران نمی سازد.

شورا و شهر در ترکیب اضافی عمیقی به هم گره خورده اند: حقوق شهروندی. تنها زمانی  می توان به شهرزیست یک انسان، عنوان شهروند نهاد که « شهر » به « شورا‌ » سپرده شود. تنها شورایی برآمده از متن شهروندان می تواند حقوق شهروندی را پاس دارد. حقوق شهروندی در تنازعی آشکار با جاه طلبی های اصحاب قدرت است و باید از میان شعله های خشم و کین محفل نشینان بیرون کشیده شود بی باکی پیروزمندانه ای مب خواهد آنکه می تواند چنین امر اجتماعی  فربه ای را از دل نهادی به شدت انحصارگرا با انباشتی به قامت تاریخ،‌  شورا است شورایی البته بر شانه جامعه و ملت نه بر شاخ سیاست و قدرت.

البته شورا در برابر قدرت نیست شورا با قدرت نسبت متنافر دارد. شورا هرگز قدرت را محدود نمی کند این وظیفه بر عهده نهاد قانون است. شورا بر قدرت نظارت می کند با اراده خاصی که دارد،‌ رعایت حقوق شهروندان را به او تذکر و در مرحله بعد تحمیل کند. شورا یعنی کفش های کتانی جوانان در برابر چکمه های آهنی قدرتمندان. قدرت اگر با سلاح و رسانه ارده خود را اعمال می کند، شورا بر دوچرخه های رنگارنگ نوجوانان و عروسک های کودکان متکی است. قدرت با الفبای آمریت و عبودیت حرف می زند شورا با حلقوم شیرخواران شهر سخن میگوید. 

نسبت شورا و سیاست، نسبت نگهبان به مستاجر است. سیاستمداران می آیند و می روند اما شورا نگهبان همیشه خانه است نگبانی برای صاحبان خانه برای کسانی که در آن می بالند و می زیند و می فرسایند. مستاجر هرگز نمی تواند نگهبان خوبی برای خانه باشد چون تعهد و تعلقی به آن دارد. او مسافری کوتاه زمان است که خود بهتر از دیگران می داند، بزودی رفتنی است و او رفتنگاه را هرگز رستنگاه نخواهد خواست.

ترمز اتومیبل پرشتاب قدرت، اگرچه در درون او است اما از جنس قدرت نیست. هر چقدر قدرت جهنده و چه بشا ویران کننده است، شورا هشدار دهنده و نگهدارنده است. شورا از از جنس اعتدال و احتیاط است و قدرت از جنس شتاب و بی ملاحظه گی. شورا می خواهد شهر بماند شهروندی بماند مردم بمانند اما قدرت تنها می خواهد خود بماند. صحابی قدرت از پله های خون و فریب بر کاخ شیشه ای سیاست پای می گذارد اما عضو شورا،‌ از کوچه پس کوچه های حیات جهنمی شهروندان عبور می کند و به خیابان بهشت می رسد.

قدرت اگرچه ناخشنود از حضور عضو غریب در حلقه محصور خویش است اما چه بخواهد و چه نخواهد،‌مجبور به تحمل اراده همنشین ناخوانده خویش است. او باید بداند که شورا سهم را نه برای یاران و کسان محفلی که برای مردم می خواهد برای همه مردم. قدرت اگر به شورا تمکین کند، شاید بماند و الا با کمترین بی توجهی حتی، رفتنی است.

 

شورا در

شورا رییس شهر نیست مشاور شهر است. شورا اقتدار خود را از حلقه قدرت به دست نیاورده که بر شهروندان تحمیل کند. شورا ضامن قدرت نیست ضامن حق شهروند است. قدرت شورا، نه برای خط کشی های سیاسی و اقتصادی که برای حفظ جامعه در برابر توسعه طلبی قدرت است. شورا مرزبان شهر است نباید برای خودی شلیک کند قدرت او تنها و تنها متوجه قدرتمندان است که حقی را از حلقوم این حلقه پولادین بگیرد.

امنیت باطنی شهر در سایه اسلحه سربازان سبزپوش نیست آنچه در بطن این امنیت ظاهری وجود دارد،‌آرامش روانی و آسایش حقوقی شهروندان است که متولی و نگهبان واقعی آن شورا است. شورا مجری نیست اما فرای اجرا است او آیین اجرای شهر را توقیع می کند و بر امر اجرا نیز نظارت دقیق دارد. شهر بدون نظارت پیش و پس شورا، شاید کاخی از بشود از جنس سنگ و سیمان، اما روح انسان در آن جاری نخواهد بود. بر خیابان های شیک این شهر، گرد مرگ می نشیند و انسان در این خیابان ها، موجودی پاره پاره می شود که نه نشاط دارد و نه امید.

قرار نیست شوراها شهریاران دیگری باشند بر تن رنجور شهر. قرار نیست که شورا عنوان پرطمطراق دیگری از خاندان قدرت باشد. قرار نیست بر خاطر مردم نهاد دیگری از سلاله مسلسل قدرت افزوده شود. قرار نیست کودکان شهر در کنار سایر روسای خانه و بزرگان شهر، اعضای شورا را نیز ازبر کنند و بدانند که کدام 15 شخصیت بر صندلی های ساختمان شماره ؟ خیابان بهشت تکیه کرده اند. شورا آمده است در کنار و در میان شهروندان باشد تا کودکان و زنان و مردان و پیران و جوانان، یار پرقدرتی از جنس خویش را حایل میان خود و شمشیرهای آخته قدرت ببینند و با با دلی آرام سر بر بستر حیات بسایند.

طبق قانون اساسی، در امر شهرداری نه شهریاری هیچ نهادی نزدیک تر از شورا به شهر نیست. شورا اگرچه رییس شهر نیست اما مسوول هرگونه خطری است که شهر را تهدید می کند. اگر چه باید قدرت و ظمانت اجرایی متناسب را باید داشته باشد اما وقتی سخن از تضعیف امنیت و تنزیل رفاه نسبی شهروندان است شورا باید با توسل به تمام ظرفیت های خود جلوی هتک حرمت ها را بگیرد. شورا نمی تواند نسبت به راه اندازی امواج اضطراب انگیز بی تفاوت بماند زلزله در تهران حتمی است اما ایجاد نگرانی عمیق راه حلی نیست که شورا بخواهد بر آن صحه بگذارد و یا حتی در برابر آن سکوت کند.

عیار عفاف شهر و حجاب شهروندان بیش از هر نهاد دیگری نزد شورا است چون شورا نسبت محرمانه تری  با شهر دارد. او به عنوان محرم ترین نهاد، بهتر می داند که این خانه به کدامین درجه از عفاف و حجاب نیاز دارد و کدامین طرح را برمی تابد. بر اساس تعریف قانون اساسی از شورا، اجرای هرگونه طرح احتمالی، ابتدا باید به تایید شورا برسد و پس از آن نیروی انتظانی به عنوان یک نهاد مامور با کمک نهادهای قضایی به اجرای آن بپردازد. همینطور این شورای شهر است که به عنوان مشاور شهر می تواند با توجه به ضرورت، به شهروندان پیشنهاد خروج از شهر بدهد. با آمریت نمی توان حق آزادی سکونت را محدود و یا سلب کرد. مشورت در برابر آمریت قرار دارد. تنها مشورت مشاوران امین می تواند شهروندان را به گذشت از حقوق نخستین خویش ترغیب نماید. حقیقت این است که شهروندان به شوراها و شوراباران نزدیک ترند تا به شهریاران. چون شهریاران خود را صاحبان شهر می دانند و شوراها شهروندان را.

  • اصغر زارع کهنمویی

شهر

شهرداری

شورا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی