بی‌درکجا

اصغر زارع کهنمویی؛ روزنامه‌نگار و پژوهشگر

بی‌درکجا

اصغر زارع کهنمویی؛ روزنامه‌نگار و پژوهشگر

بی‌درکجا

تارنمای اصغر زارع کهنمویی
روزنامه‌نگار: اندیشه، سیاست، فرهنگ و قومیت؛
پژوهشگر: تاریخ معاصر، جهان اسلام، مسائل آذربایجان و قفقاز؛

برای آشنایی بیشتر با من و نقد دیدگاه‌هایم، به منوی «حیات» در ابتدای صفحه بروید. در آنجا به‌سنت زندگی‌نامۀ خودنوشت، «تجربۀ زیسته»‌ام را دوره می‌کنم.

mail: asghar.zareh@gmail.com

این تارنما، تازه راه‌اندازی شده و در حال تکمیل است.

بایگانی

اهانت و خشونت / بایرام

دوشنبه, ۱ آبان ۱۳۹۱، ۰۲:۵۵ ق.ظ

اهانت

کسانی که «اهانت» را ذیل «حق آزادی بیان» تفسیر می‌کنند، «آزادی» را نمی‌شناسند. «آزادی» آمده «حق» را پاس دارد و «رنج» را از ضمیر «انسان» بزداید. چگونه می‌توان دموکراتیک بود، به حق انسان اندیشید، آزادی را دوست داشت، انسان را تکریم کرد ولی به «تالم» و «رنج» او تن داد؟ توجیه اهانت، از خود اهانت بدتر است. کسانی که اهانت می‌کنند، خطاکارند اما کسانی که اساسا این حماقت را خطا نمی‌دانند و صوابی در گستره آزادی‌های بشری می‌خوانند، گرفتار سوءفهم بزرگی هستند.

آزادی موهبتی بزرگ است و هرگز نباید تحت هیچ شرایطی از انسان دریغ شود. انسان برای همه‌گونه زیستن و همه چیز گفتن آزاد است. او آزاد است تمام عمر، انکار یا اثبات کند. او می‌تواند تردید کند و حتی رد کند. او می‌تواند جدا شود، طلاق بگیرد و پیوندهای جدید برگزیند. انسان آزاد آمده و آزاد خواهد زیست. سلب آزادی او و جلوگیری از آزادی بیان، گناه نابخشودنی و جنایت بشری است. نمی‌توان و نباید هرگز آزادی را تهدید و تحدید کرد.

دشمنان آزادی تنها، دیکتاتورها و مکاتب فاشیستی نیستند. آزادی را تنها، ارتجاع و استبداد تهدید نمی‌کند. اینان دشمنان کلاسیک آزادی هستند. آزادی دشمنان جدیدتر و بزرگتری دارد؛ چه بسا، گاهی همان‌ها که مدعیان و مدافع آزادی‌اند، آزادی را سخت دشمن باشند. اهانت به عقاید بشری، بلاشک دشمنی با آزادی است. نمی‌شود آزادی را پاس داشت و دل میلیون‌ها انسان را به رنج آورد. اگر آزادی به توهین و در توالی آن به رنج انسان بیانجامد، در برابر خودش می‌ایستد. انسان‌ها آزادند سخن بگویند اما آزاد نیستند فحاشی کنند، اهانت بورزند و انسان‌های دیگر را برنجانند.

چه خوشمان بیاید و چه نیاید، چه درست بپنداریم و چه نه، هم‌اینک در سرتاسر جهان، صدها میلیون انسان، روزانه ده‌ها بار بر انسانی تاریخی و حقیقی بنام «محمدبن عبدالله»، سلام و درود می‌فرستند. حتی اگر میلیاردها تعظیم روزانه به این شخصیت گران را نادیده بگیریم، او که به گواه تاریخ، نه دیکتاتور و نه آدم‌کش و نه فاشیست، بلکه به‌گواه بسیاری از فلاسفه و نخبگان جهان، اصلاح‌گری بزرگ و تمدن‌ساز بود، براساس همین اصول اخلاق جهانی، حقوق بشری و آزادی، به عنوان یک انسان، هرگز نباید مورد توهین و اهانت قرار بگیرد.

دین‌ها، زبان‌ها، رسوم، آیین‌ها و در یک کلام باورها، سرمایه‌های بزرگ جهان معاصر هستند. مدرن‌ترین متون حقوقی و ارزشی جهان که محصول «اصل آزادی انسان» هستند، احترام به این باورها و حفظ آن‌ها را اصل و اساس خود می‌دانند. همه این متونِ ارزشمندِ مدرن، بر آن هستند که حتی یک باور دینی و قومی که ریشه در زیست‌جهان انسان تاریخی دارند، از بین نرود. باید بر این تلاش و توجه نخبگان فکری عصر جدید لبیک گفت. هرگونه اهانت، انکار و تحقیر، به مثابه تلاش برای ازبین بردن میراث ارزشمند جامعه بشری و دقیقا منافی متون حقوقی و اخلاقی جدید است.

 

خشونت

شایسته است، کنشگران دینی، «اهانتِ احمقانه» به پیامبر و در توالی آن «خشونتِ واقع‌شده» در جهان اسلام را با اتکا به رفتارهای نبی اکرم در برابر اهانت به خود ایشان در طی بیست‌وسه سال عصر درخشان پیامبری، تحلیل کنند. اینکه رفتار پیامبر در برابر اهانت‌کنندگان که طیف وسیعی از شرک و نفاق و یهود را در بر می‌گرفت، چگونه بود؟ او با ابوجهل، ابولهب، کعب الاحبار یهودی و ... چه کرد؟ او چه کرد، وقتی خاکروبه و دمبه حیوان مرده بر سر او که بزرگ و عزیز بود، ریختند، یا وقتی طائفی‌های ثروتمند، او را با سنگ‌ از شهر زیبای خود دور کردند، یا شعرای متبحر یهود او را به سخره و فحاشی گرفتند و ... .

بسیار علاقمندم بدانم آنانکه اینک سفارتخانه‌های آمریکا را به آتش می‌کشند، رفتار خود را با کدام رفتار پیامبر توجیه می‌کنند و نیز علاقمندم بدانم، آن بخشی از دینداران که این اعتراض‌ها را نفی می‌کنند، چه سنت و نصی را ملاک قرار می‌دهند؟ اگرچه به نظر می‌رسد گزینش رویکرد در برابر صبی‌النبی از نصوص دینی و سیره نبوی، کمی سخت باشد و اگرچه بازه‌ی این سیره بسیار وسیع است و این مهم، در توان علمی و صلاحیت این قلم نیست؛ اما به نظر می‌رسد رویه‌ی مدارا و بخشش و اتخاذ رفتار تربیتی بر رویکرد خشونت‌آمیز می‌چربد.

این یادداشت، جهدی برای نفی اعتراض‌ها به اهانت‌های زنجیره‌ای ندارد. اعتراض سوای تکلیف شرعی، یک حق بشری است. انسان نباید و نه می‌تواند، در برابر اهانت به باورهایش سکوت گزیند و بی‌تفاوت باشد. سخن بر سر نوع اعتراض است. با نگاهی کوتاه به سیره خود پیامبر در برابر اهانت‌های بسیار جاهلی، تکلیف رفتارهای بخشی از معترضین مشخص می‌شود. چگونه است که در تمام دوران رسالت نبی، که اوج شکوه آن، فتح مکه بود، حتی یک قطره خون به‌خاطر توهین به پیامبر بزرگ الهی ریخته نشد، اما در این دوران، به‌خاطر این توهین که اصلا کوچک و نادیدنی هم نیست، اینهمه خون ریخته می‌شود که چه بسا این انسان‌های کشته شده، هیچ گناهی در این توهین بی‌شرمانه نداشته و حتی مخالف آن بوده باشند.

بلاشک جهان، به رفتار مسلمانان می‌نگرد، جهانی که به گواه بسیاری از جامعه‌شناسان، نیم‌نگاهی به دینداری و از جمله مسلمانی دارد. پیامبر اگر در برابر اصحاب توهین، خشونت به خرج می‌داد هرگز نمی‌توانست تنها در مدت کوتاه بیست و سه سال رسالت، بزرگترین تغییر و تحول تاریخی جهان را خلق کند. بلاشک، او رفتار و سیره دیگری داشت. پیامبر تنها زمانی سلاح برداشت که دشمنان مسلح او، به شهر مسلمانان و قبایل هم‌پیمان آنان حمله کردند. پیامبر تنها در برابر دشمنان مسلح خود، مسلح شد و تنها زمانی شمشیر کشید که بر او شمشیر کشیدند. او هرگز جهاد ابتدایی نکرد و هرگز پیش از دشمن خود، فرمان به جهاد نداد.

به‌نظر می‌رسد، جهان اسلام ضمن هوشیاری و اعتراض به توهین‌ها و اهانت‌های زنجیره‌ای کسانی که پیش از دشمنی با مسلمین، دشمنان آزادی‌اند، باید رفتارهای رحمانی و حکیمانه شخص پیامبر را معیار قرار دهد و چنان عمل نکند که همین دشمنان آزادی، خود را حق و کار خود را صواب پندارند. نباید از مسلمانی، بد دفاع کرد.

 

 

  • اصغر زارع کهنمویی

اهانت

خشونت

پیامبر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی