18 تیر 1385 – تهران – خیابان پورسینا: نوشته ذیل نامهای است خطاب به مادرم؛ مادری که نامهام را هرگز نخواهدخواند؛ بیسواد بودن او برای من یک نوستالوژی دردآلود است. همیشه آرزو داشتهام مادرم بتواند نوشتههایم را بخواند… .
تو پایان خاکی و تمام ماه
مادرم سلام
اصغر هستم پسر دومت؛ همان بچهی مریضاحوالی که ۲۷ سال پیش دامن پاک 27 سالهات را خیس کرد. خودم را یادم نیست ولی تو را شفافتر از چشمه عشق به یاد دارم. دامنت داغتر از تیرماه ۵۸ بود وچهرهات زیباتر از خورشید روز هیجدهم. دستهایت مادر شده بودند و اشکهایت ایثار.
- ۰ نظر
- ۱۸ تیر ۸۵ ، ۲۱:۴۴