بی‌درکجا

اصغر زارع کهنمویی؛ روزنامه‌نگار و پژوهشگر

بی‌درکجا

اصغر زارع کهنمویی؛ روزنامه‌نگار و پژوهشگر

بی‌درکجا

تارنمای اصغر زارع کهنمویی
روزنامه‌نگار: اندیشه، سیاست، فرهنگ و قومیت؛
پژوهشگر: تاریخ معاصر، جهان اسلام، مسائل آذربایجان و قفقاز؛

برای آشنایی بیشتر با من و نقد دیدگاه‌هایم، به منوی «حیات» در ابتدای صفحه بروید. در آنجا به‌سنت زندگی‌نامۀ خودنوشت، «تجربۀ زیسته»‌ام را دوره می‌کنم.

mail: asghar.zareh@gmail.com

این تارنما، تازه راه‌اندازی شده و در حال تکمیل است.

بایگانی

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حقوق زنان» ثبت شده است

«کارآفرینی» و «اشتغال» عملی‌ترین روش برای تحقق حقوق زنان است. در بسیاری از سطوح اجتماعی و حقوقی، اکثر زنانی که تحت ظلم نظام مردانه (نه لزوماً تحت ستم مردان) قرار دارند، بیکار هستند و مهم‌تر از آن، کاری برای انجام دادن بلد نیستند. هژمونی مردانه اینان را موجوداتی بدون هرگونه تخصص بار آورده است. من با زنان زیادی از جنس زنان مظلومِ توسری‌خور، گفتگو کرده‌ام، آنان به معنی واقعی کلمه، مدیون و محتاج مردان هستند. آنان تقریباً هیچ کاری بلد نیستند و بدون تکیه به یک مرد، قطعاً از گرسنگی می‌میرند

  • اصغر زارع کهنمویی

مدتی‌ است می‌خوام اینجا چیزی بنویسم اما هربار به‌دلیل سوءتفاهم‌های احتمالی، منصرف می‌شوم. ولی این بار می‌نویسم:
سال‌ها است ذهنم به شدت درگیر مساله‌ای بسیار بنیادی است. می‌خوام اینجوری شروع کنم: برای من هنوز «رابطه‌ی از نوع ابراهیم گلستان و فروغ فرخزاد» حل نشده است. من نمی‌توانم حضور یک زن دیگر یا یک مرد دیگر، را در یک خانواده‌ی متعهد درک کنم.
بسیار از خود می‌پرسم چگونه می توان از «شعر» ، «آزادی» ، «حقوق بشر» ، «انسانیت» و ... این واژه های بسیار انسانی سخن گفت و به چیزی بنام «خانواده» تعهد نداشت؟
چگونه می توان «شاعر» بود و «خیانت» کرد؟ چگونه یک «آزادیخواه» می تواند به همسرش خیانت کند؟ چرا «خیانت» سرواژه زندگی تعداد قابل توجهی از اصحاب شعر و هنر و رسانه و ... است؟
من بسیار می شناسم دختران و پسرانِ پرمدعایی که همزمان با چندین نفر «رابطه» دارند و و همزمان به چند نفر می گویند: «دوستت دارم»
این نگاه عیاشانه به زندگی، در تاریخ بشر همیشه بوده و هست من منکر این مساله نیستم من می گویم، این عیاشی و هرزگی بی حد و مرز، چگونه با شعر و آزادیخواهی و ... جمع می شود؟
اینجا بگویم من منکر طلاق و پایان رابطه ها و احساس ها هم نیستم. من از کسانی سخن می گویم که همزمان بیش از یک رابطه را «مدیریت» می کنند (یعنی عیاشی می کنند)
دو حالت بیشتر وجود ندارد:
یا همه این عیاشان، دروغ می‌گویند نه شاعر هستند و نه آزادیخواه و نه مدافع حقوق بشر و
یا راه این عیاشان راه درستی است و اساسا نباید از چیزی بنام «تعهد به خانواده» سخن گفت.

آقا، ما حیران راه شماییم: لطفا ما را روشن کنید: شما عیاش‌اید یا شاعر، روزنامه‌نگار، آزادیخواه و ... .

از نظر من جایی که قبح «خیانت» فرو می ریزد، «شعر» و «فلسفه» و «هزار ادعای دیگر» بی اعتبار می شود. من به توی شاعر و فلسفه‌دان و اندیشمند و حقوق‌دان و آزادخواه تا زمانی کرنش می کنم که «خیانت» نمی کنی.

  • اصغر زارع کهنمویی

ما برای حقوق برابر مبارزه می کنیم نه برای فانتزی های مزخرف.
زنان در طلم‌اند شایسته است دقیقا علیه همین ضلم بجنگیم و نه چیز دیگر.
متاسفانه گاه سر کلاف را گم می‌کنیم و خود «مبارزه برای حقوق زنان» را نیز به یک ستم دیگری علیه آنان بدل می کنیم.
حقوق زنان هرگز در کافی‌شاپ‌های شیک و فانتزی پایتخت و شمال شهرهای بزرگ کشف نمی شود.
حقوق زن یعنی اینکه دختران زردروی قالیباف را به مدرسه بفرستیم.
حقوق زن یعنی زنان گرفتار در زیر سبیل و مشت شوهران بی سواد را نجات دهیم.
حقوق زن یعنی مادران عزادار دادگاه را یاری کنیم.
حقوق زن یعنی به یازده میلیون بی سواد که بیشترشان زن هستند، کمک کنیم تا کمی و فقط کمی خواندن بدانند.
حقوق زن یعنی به دختران گلفروش ترش نکنیم
حقوق زن یعنی فکری برای روح آسیب پذیر دختران شهرستانی بکنیم
حقوق زن یعنی به داد دختران شهرستانیِ پانسیون ها برسیم
حقوق زن یعنی دخترخاله دوستم در سن 20 سالگی دو تا پسر چهار و 7 ساله داره
حقوق زن یعنی اینکه سه دختر همسایه من هزار آرزوی عجیب و غریب دارن، آرزو را برای آنها تعریف کنیم.
حقوق زن یعنی اینکه من به زنم بگویم واقعا دوستش دارم ولی آزادی اش را بیشتر او دوست دارم.
حقوق زن اینها هست اما اینهمه نیست.

و

حقوق زن این نیست که زنی در آپارتمانِ شوهر یا پدر خود در امیرآباد و یوسف آباد و اقدسیه و سعادت آباد و دهکده و ... بنشیند و بدون اینکه کوچکترین حرفه و مهارتی بلد باشد، دمادم علیه مردان، چرت و پرت بگوید و نداند آرامشش را مدیون یک مرد است مردی که یا شوهر او است یا پدر او.

حقوق زن این نیست که حق زن را فرموش کنیم و برای عقب نماندن از قافله، حقوق مرد را (یعنی حق انسان دیگری را ) پایمال کنیم.

حقوق زن یعنی برابری و نه قائل بودن حقِ مضاعف برای موجودی بنام زن که مثلا بدان ظلم می شود.

برای برابری زن و مرد می جنگیم اما برای برتری زن هرگز قدمی برنمی داریم.

دوستان
حقوق زنان، دست آویزی برای فانتزی خوانی نیست لطفا فعال واقعی حقوق زنان باشیم.

  • اصغر زارع کهنمویی

فعال حقوق زنان، کسی است که زیبایی اش را معامله نمی کند
زنانی که دم به دم از حقوق بی نهایت خود سخن می گویند خواهشا به یک سوال پاسخ دهند، چقدر به زیبایی و زنانه‌گی خود مدیون هستند؟ متاسفم باید بگویم بسیاری از همین مدافعان و فعالان را دیده ام که تمام یا بخش بزرگی از زندگی خود را مدیون زیبایی و زنانه گی خود هستند. اگر این سرمایه غیراکتسابی را نداشتند، قطعا از آنچه اینک از آن برخوردار هستند، بی بهره بودند.
بیایید در صف برابر، رنچ ها و تلاش ها و بی مهری ها و نامردی ها و دوندگی ها و بیچارگی ها و مسوولیت های متنوع و ... را تقسیم کنیم آنگاه حقوق نیز به خودی خود برابر خواهد شد.
خانم های متفکر که دنبال حقوق برابر هستید(که باید باشید)، از خود شروع کنید چقدر مدیون چشم های خمار و لب های عسل خدادادی خود هستید؟
شترسواری دولادولا نمی شود نابرابری را از خویشتن خویش و از بطن و متن زندگی خود بزدایید، نگران نباشید برابری اجتماعی و حقوقی در راه است... .
این نوشته نفی حقوق زنان و نفی فعالیت های مرتبط نیست این نوشته هشدار به برخی از خودی ها است که سوراخ دعا را گم کرده اند.

  • اصغر زارع کهنمویی

ابوالقاسم فناییاصغر زارع کهنمویی، نسیم بیداری: نمی‌توان به جایگاه و اعتبار روشنفکری دینی با همه‌ی مصائب و مسائل پیرامونش، بی‌اعتنا بود. شاید بتوان گفت؛ روشنفکری دینی، ‌زنده‌ترین موجود سیاسی‌احتماعی تمام تاریخ معاصر ما است. مجالی باید تا به ارزیابی و نقد دقیق کارنامه این نحله فکری پرداخت. این کارنامه چقدر قابل دفاع است؟ چرا هویت سیاسی روشنفرکی دینی بر دیگر سویه‌های آن می‌چربد؟ کارویژه روشنفکری دینی چیست و این کارویژه در حوزه حقوق بشر چه کرده است؟ چرا روشنفکری دینی به حقوق گروه‌های قومی نمی‌پردازد؟ پارادوکس‌های روشنفکری دینی در حوزه حقوق زنان چگونه توزین می‌شود؟ برای پاسخ به این سوالات، سراغ دکتر ابوالقسام فنایی رفته‌ایم. او یکی از نوگراترین حوزویانِ حجره‌نشین و همچنین یکی از حوزوی‌ترین روشنفکران لندن‌نشین است. شاید بیشترین تلاش او صرف رفع پارادوکس‌های دین و مدرنیسم از منظر اخلاق باشد. در این گفتگو او ضمن گلایه از تقسیم روشنفکری به دینی و سکولار، به تقسیم دیگری از روشنفکری براساس خداباوری می‌پردازد. او در ادامه، از کارنامه روشنفکران دینی در حوزه حقوق بشر، ‌دفاع می‌کند و در پرسش به پاسخی درباره نسبت منافع ملی و حقوق بشر، ارجحیت را به حقوق بشر می‌دهد. او درباره حقوق قومیت‌ها می‌گوید؛ ظلم به گروه‌های قومی بیشتر به امنیت ملی ضربه می‌زند و تمامیت ارضی را به مخاطره می‌اندازد تا ادا کردن حقوق آنان.

  • اصغر زارع کهنمویی

آرش نراقی

اصغر زارع کهنمویی - نسیم بیداری: دکتر آرش نراقی را می‌توان جسورترین متفکر تمام سال‌هایی دانست که اندیشه‌ی مدرن و انسانیِ «حقوق بشر» فراگفتمانِ محافل سیاسی و روشنفکری شده است؛ گفتمانی که حتی تجددگراترین روشنفکران نیز، ‌در سویه‌هایی، یا به باور عمیق آن نرسیده‌اند و به انکار آن می‌پردازند و یا نگاه کاریکاتوری به محتوای آن دارند. در خوشبینانه‌ترین حالت، یک نوع نسبیت‌گرایی فرهنگی کلانی بر گرایش‌ها و روایت‌های روشنفکران ما از حقوق بشر حاکم است. آرش نراقی از این حیث متفکری است که تلاش دارد،‌ به طرز عریان، خارج از چارچوب‌های حاکم بر عرف روشنفکری، از بحث درباره مفهوم کلی حقوق بشر عبور کرده و یک به یک به مصادیق آن ورود کند. برای ارزیابی کارنامه روشنفکری دینی، گفت‌وشنود با آرش نراقی به عنوان فعال‌ترین نماینده این نحله فکری در حوزه حقوق بشر می‌تواند بسیار سودمند باشد. در این گفتگو، این فیلسوف دین، ضمن دفاع تحلیلی از کارنامه روشنفکری دینی در تبیین نظریه دینی و پذیراندن حقوق بنیادی انسان، به چالش‌ها و ضعف‌های آن در تعریف مصادیق می‌پردازد. او در بخش پایانی گفتگو، به ارائه پاسخ‌ به پرسش‌های ناظر به یکی از اساسی‌ترین مصادیق حقوق بشر یعنی حقوق گروه‌های قومی می‌پردازد. او دراین باره،‌ از نظریه فیلسوفان جدید حقوق بشر سخن می‌گوید و افزون بر حقوق فردی، حقوق جمعی را نیز مشمول حقوق بشر می‌خواند و حقوق گروه‌های قومی را ذیل این حقوق، به عنوان لوازم دموکراسی عادلانه می‌خواند. او می‌گوید؛ اگر کسانی حقوق قومیت‌ها را نپذیرند، اساسا به حقوق بشر اعتقاد ندارند. راه‌حل او برای رفع تنازعات قومی،‌ گفتگوی منتقدانه، پذیرش حقوق متقابل و دوری از فضای عاطفی و غیرمنطقی است. نراقی همچنین از بی‌اعتنایی نهاد قدرت و جامعه روشنفکری به حقوق قومیت‌ها، به‌شدت گلایه می‌کند.

  • اصغر زارع کهنمویی