بی‌درکجا

اصغر زارع کهنمویی؛ روزنامه‌نگار و پژوهشگر

بی‌درکجا

اصغر زارع کهنمویی؛ روزنامه‌نگار و پژوهشگر

بی‌درکجا

تارنمای اصغر زارع کهنمویی
روزنامه‌نگار: اندیشه، سیاست، فرهنگ و قومیت؛
پژوهشگر: تاریخ معاصر، جهان اسلام، مسائل آذربایجان و قفقاز؛

برای آشنایی بیشتر با من و نقد دیدگاه‌هایم، به منوی «حیات» در ابتدای صفحه بروید. در آنجا به‌سنت زندگی‌نامۀ خودنوشت، «تجربۀ زیسته»‌ام را دوره می‌کنم.

mail: asghar.zareh@gmail.com

این تارنما، تازه راه‌اندازی شده و در حال تکمیل است.

بایگانی

«کارآفرینی» و «اشتغال» عملی‌ترین روش برای تحقق حقوق زنان است. در بسیاری از سطوح اجتماعی و حقوقی، اکثر زنانی که تحت ظلم نظام مردانه (نه لزوماً تحت ستم مردان) قرار دارند، بیکار هستند و مهم‌تر از آن، کاری برای انجام دادن بلد نیستند. هژمونی مردانه اینان را موجوداتی بدون هرگونه تخصص بار آورده است. من با زنان زیادی از جنس زنان مظلومِ توسری‌خور، گفتگو کرده‌ام، آنان به معنی واقعی کلمه، مدیون و محتاج مردان هستند. آنان تقریباً هیچ کاری بلد نیستند و بدون تکیه به یک مرد، قطعاً از گرسنگی می‌میرند.

زنِ الگو، «کار» ندارد و «کاری» هم بلد نیست و به همین دلیل، دقیقاً به «موجود ضعیف» تبدیل شده است. «ضعیفه»، این صفت ظالمانه و تحقیرآمیز، برای موجودی به کار رفته است که چون هیچ نمی‌داند و نمی‌تواند، «سربار» شده است.

مهم‌ترین گام برای رهایی زنان از ستم عریان، «حرفه‌ای» کردن و «مشارکت» دادن آنان در حوزه اشتغال است. زنان باید در چرخاندن چرخ هستی، دقیقاً به اندازه مردان کار کنند. متأسفانه زنان ما کمتر در حوزه‌های حرفه‌ای و تخصصی وارد می‌شوند. اکثریت قابل اعتنای آنان، به جیب یک مرد وابسته‌اند حالا آن مرد می‌تواند پدرش باشد یا برادرش و یا شوهرش.

اکثریت زنان از محیط حرفه‌ای دور هستند. این جدی‌ترین بخش تراژدی یک فاجعه دو سویه است. از یک سو جامعه مردانه زنان را خانه‌نشین می‌خواهد و در بهترین حالت آن‌ها را نه صاحب‌کار، نه کارفرما و نه مدیر که کارگر و منشی و کارمند و… می‌کند. این سیستم حضور حرفه‌ای در حوزه اشتغال را برای زنان قائل نیست. دوست دارد آنان را خانه‌نشین و در نقش همسر خوب، مادر خوب و کدبانوی خوب ببیند. اگر لطف کند و بخواهد او را به خارج از خانه راه دهد، او را خرده‌کار می‌کند و در پایین‌ترین سطح ممکن، کارهای پست را به او واگذار می‌کند.

سوی دیگر این تراژدی اما دل‌آزارتر است. بسیاری از زنان، اتفاقاً آن هژمونی را نه تنها می‌پذیرند که رؤیایی می‌دانند. آن‌ها یک «مرد خوب» می‌خواهند تا «زن خوب» او شوند. مادر خوب شوند، کدبانوی خوب شوند، معشوقه خوب شوند. این الگوی رؤیایی باعث می‌شود بازار طلای ایران بسیار پرجنب‌وجوش شود. طلاها در گردن زنان دقیقاً زنجیر اسارت زنان توسط نظام مردانه است. سرویس طلا، مرد را مردتر و زن را زن‌تر می‌کند. این سیستم ظالمانه، این‌قدر هوشمندانه طراحی شده که زن این اسارت کلاسیک طلایی را رؤیا می‌داند.

زنان برای تحقق حقوق خود، برای شکستن حصار سیستم و برای رهایی از اسارت طلایی یک راه عملی‌تر دارند: آنان باید «حرفه‌ای» شوند. باید در معادلات اجتماعی، سیاسی و کاری خود، مزیت «زنانه» را کنار بگذارند و تنها با اتکا به قدرت حرفه‌ای خود، با سیستم مردانه موجود مبارزه کنند. نمی‌توان با تکیه بر ظرافت‌ها و مزیت‌های زنان به «مدیریت»، «کارفرمایی»، «استادی»، «سردبیری»، «کارگردانی» و… رسید و آنگاه به ظلم عریان نظام مردانه مبارزه کرد. تنها زمانی مبارزه شما تأثیر خواهد گذاشت که پله‌های بلند و خطرناک تعالی را تنها و تنها با اتکا به «سواد»، «توانایی‌های اکتسابی»، «مهارت»، «تخصص»، «پشتکار» و… طی کرد. با رانت زنانگی نمی‌توان با نظام مردانه مبارزه کرد چه، زنانگی را همین نظام مردانه برای تثبیت موقعیت و ارضای وضعیت خود به «رانت» بدل کرده است. شما با بهره‌برداری از رانت زنانگی دقیقاً به نظام ستم کمک می‌کنید.

متهم ردیف اول وضعیت اسفناک زن، نظام تاریخی مردانه است که قرائت ظالمانه از مناسبات زن و مرد را در همه سطوح با بی‌رحمی تمام اعمال می‌کند؛ اما متهم ردیف دوم، «زن» است زنی که «زن بودن» را با «برده طلایی» بودن اشتباه گرفته است. زنی که سرویس طلای مرسوم و مقدر را از مرد نه به عنوان هدیه عشق که به‌عنوان یک شرط زندگی مشترک (شرط زناشویی) دریافت و به گردن می‌آویزد، نمی‌داند چه آتشی به خرمن ظلم می‌زند. متهم ردیف سوم اما زنانی هستند که بر قالیچه سلیمانی رانت زنانه می‌نشینند و به خیال خود بر فراز مصائب پرواز می‌کنند غافل از اینکه آنان چرخ‌دنده‌های ماشین ستم را صیقل می‌زنند.

یادمان باشد «کار» نسبتی وثیق با «آزادی» دارد. زنانی که «کار» بلد نیستند، زنانی که «کار» نمی‌کنند، زنانی که «کار» پست می‌کنند و زنانی که «کار» معتبر را با «رانت زنانه» به دست می‌آورند، در معماری سیستم عریان مردانه جهاد می‌کنند نه نرمی و نازکی زن دلیل کار نکردن او است و نه «مادر خوب» و «زن خوب» بودن او دلیل کار نکردنش. «زن بودن» دلیل پذیرش کارهای پست نیست. اگر زنی «متخصص» و «توانمند» باشد نباید «کار پست» بپذیرد؛ و از همه مهم‌تر، «زیبایی» و «عشوه‌گری» نباید پلکانی برای صعود زن در محیط کار باشد. تنها زنانی می‌توانند از زیبایی و عشوه‌گری برای پیشرفت کاری بهره بگیرند که کارشان دقیقاً عشوه‌گری و به زبان صریح، فاحشگی باشد. زنانی که با رانت زنانه و نه بر اساس تخصص و مهارت و حرفه‌ای بودن، رشد می‌کنند فاحشه نیستند، حقیرترین و ضعیفه‌ترین آدم‌های زمین‌اند.

زن پیش از آنکه باید از نظام مردانه رها شود باید از ذهنیت و تصویر زنانه خود عبور کند و تصویر انسانی از خود ارائه دهد. تا زمانی که زنان خود را «زن» می‌دانند، ستم ادامه خواهد داشت…

  • اصغر زارع کهنمویی

حقوق زنان

زنان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی