بی‌درکجا

اصغر زارع کهنمویی؛ روزنامه‌نگار و پژوهشگر

بی‌درکجا

اصغر زارع کهنمویی؛ روزنامه‌نگار و پژوهشگر

بی‌درکجا

تارنمای اصغر زارع کهنمویی
روزنامه‌نگار: اندیشه، سیاست، فرهنگ و قومیت؛
پژوهشگر: تاریخ معاصر، جهان اسلام، مسائل آذربایجان و قفقاز؛

برای آشنایی بیشتر با من و نقد دیدگاه‌هایم، به منوی «حیات» در ابتدای صفحه بروید. در آنجا به‌سنت زندگی‌نامۀ خودنوشت، «تجربۀ زیسته»‌ام را دوره می‌کنم.

mail: asghar.zareh@gmail.com

این تارنما، تازه راه‌اندازی شده و در حال تکمیل است.

بایگانی

تاریخنگاری اخلاقی و دانشوری مسوولانه / نصرنیوز

سه شنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۴، ۱۲:۲۸ ب.ظ
  1. امروز کتابی می‌خواندم با عنوان «باستان‌گرایی در ایران». بخشی از کتاب به «تاریخ‌نگاری باستان‌گرایان» اختصاص داشت. نویسنده را نمی‌شناسم اما به‌صورت نه‌چندان تحلیلی به توصیف شیوه‌های تاریخ‌نگارانه ناسیونالیست‌های ایرانی بخصوص در دوران پهلوی پرداخته بود. تخیل، توهم، آناکرونیسم، تحریف، روایت گزینشی و پنهان‌سازی از جمله ویژگی‌های این تاریخنگاری است.
  2. مدتی است درباره تاریخ‌نگاری اخلاقی و اخلاق تاریخ‌نگاری ایرانی مطالعه می‌کنم. مطالعاتی که در این حوزه داشتم می‌گوید، نژادپرستان بیشترین بهره‌برداری را از تاریخ کرده‌اند. تاریخ ابزار برنده‌ای در دست تاریخ‌نگارانی است که اخلاق تاریخ‌نگاری را رعایت نمی‌کنند. تعصب ملی و مذهبی و قومی در تاریخنگاری، جامعه را مستقیم به جبهه‌های خونین نسل‌کشی می‌برد.
  3. من منتقد نگاهی هستم که ادوارد سعید در شرق‌شناسی به پروژه‌های علمی شرق‌شناسان دارد؛ اما دقیقا این نگاه را با کمی تعدیل و تبیین متفاوت، درباره دانشوران ایرانی که درباره اقوام بخصوص آذربایجانی‌ها کار می‌کنند، قبول دارم. همان‌طور که ادوارد سعید گفت، شرق در اندیشه شرق‌شناسان، نه شرق واقعی بلکه شرقی است که ذهن شرقشناسانه پژوهشگران غربی ساخته است، آذربایجان واقعی آن چیزی نیست که دانشور ایرانی در ذهن و کتاب خود می‌سازد. دقت کنید در اینجا مستقیما دارم به پروژه دگرسازانه‌ای اشاره می‌کنم که در کوره‌های دولت‌ملت‌سازی پهلویسم داغ شده است.
  4. دانش، قدرت و مشروعیت سه‌گانه ارزنده‌ای است که متاسفانه گاه فرزند نامشروعی خلق می‌کند. مخالفان مدرن حقوق بشر سه مدل هستند. بخشی چکمه زور پوشیده‌اند و بخشی دیگر شنل قدرت؛ این دو برای همه ما آشنا هستند اما بعد سوم این مثلث، شیک و اتوکشیده است و آن دانشورانی هستند که به قدرت، دانایی و اعتبار می‌بخشند. هیچ هتیلری بدون سازه‌های قدرتمند علوم انسانی نمی‌تواند دل و جان و مال و جوان و آرامش و زمان مردم خود را تحت اختیار خویش در آورد.
  5. زمانی با یکی از اساتید دانشگاه تهران گفتگویی می‌کردم که نگاه بسیاری متفاوتی درباره دانش رسمی مطرح می‌کرد. او گفت آکادمی جای ایجاد نظریه نیست. نظریه در مراکز رسمی تولید نمی شود. در بسیاری اوقات، نظریه های جدید در حاشیه پردازش می شوند. می گفت، من نظریه‌پردازها و دانشوران بسیاری می‌شناسم که در خارج از فضای رسمی، علوم انسانی را متحول کرده اند. فوکو یکی از آنها است. به او گفتم آیا این شامل ایران نیز می شود، گفت اتفاقا این مساله بیش از هر جایی در ایران مصداق دارد.
  6. دانشورانی در ایران هستند که در فضای رسمی سخن نمی‌گویند اما بار بزرگی را به دوش می‌کشند. هر چه فضای رسمی محدودتر است، سنگینی بار روی دوش این بزرگان، بیشتر است. ما از این چهره‌ها را بسیار داریم و معمولا از آنها به نیکی یاد می‌کنیم. اگرچه عرصه رسمی ارزش آنها را نمی‌داند اما عرصه عمومی و جامعه مدنی اعتبار و احترام بسیاری به آنها قائل است. بسیاری از این دانشوران در دام سیاست های عرصه رسمی نمی‌افتند آنان نگاه اخلاقی به علم دارند. روش‌های تاریخنگاری اخلاقی را باید در میان آنان جست. آنان در روایت های تاریخی، از گروه های مختلف برساخته درست نمی‌کنند. آنان سعی می کنند واقعیت را آنگونه که هست تبیین کنند نه آنگونه که دوست دارند.
  7. برای این دانشوری خارج از مکان رسمی، می‌توان مصادیق درخشانی در حوزه‌های مختلف علوم انسانی نام برد. بلاشک، صمد سرداری‌نیا یکی از آنان است. باید بگویم این سردار بزرگ تاریخ آذربایجان، خارج از عرصه رسمی، تمام‌قد دربرابر قرائت‌های نژادپرستانه و آناکرونیستی تاریخ‌نگاری پهلویستی ایستاد و از تاریخ آذربایجان قرائتی انسانی، اخلاقی و واقعی ارائه داد. بی‌شک کارهای ارزشمند او نقد بسیار دارد و نمی‌توان همه نگارش‌ها و دیدگاه‌های او را تایید کرد اما عطف به نکات ذکرشده، باید گفت او شمع بزرگی در عصر دولت‌ملت‌سازی پهلوی روشن کرد، شمعی که در دل و اندیشه فرزندان آذربایجان خاموش نخواهد شد. صمد سرداری‌نیا زمانی دست به قلم برد که دانشوران عرصه رسمی تلاش داشتند تاریخ ایران را یک‌دست، فرمایشی و پهلویستی بنویسند.
  8. به باور من، صمد سرداری‌نیا می‌تواند الگوی پژوهشگران مستقلِ خارج از عرصه رسمی باشد. می‌توان به روش خویشتن‌دارانه او اقتدا کرد و برخلاف جریان آب رفت. می‌توان پروژه‌هایی را آغاز کرد که به دلایلی در عرصه رسمی تولید نمی‌شوند. می‌توان پرده از «مرکز غیبی تبریز» برداشت، «تاریخ قره‌باغ» نوشت، ایروان را «ایالت مسلمان نشین» را معرفی کرد و قتل‌عام‌های تاریخی مسلمانان در دو سوی ارس را افشا نمود. صمد سرداری‌نیا اما در کنار الگوی پژوهشی برای پژوهشگران حاشیه‌نشین، باید الگوی بزرگ دانشوران جوان آذربایجان باشد همو که در دوران پرتلاطم دهه‌های انقلاب، چشم بر اسناد و کتاب ها دوخت تا گذشته تلخ انسان آذربایجانی را روایت کند. کار بزرگ صمد سرداری نیا، با گفتن توصیف نمی‌شود تنها کسانی رنج‌های این کار بزرگ را حس می‌کنند که دستی در نگارش متن تاریخی داشته باشند.

منتشرشده در نصرنیوز: لینک

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی